تاریخ انتشارسه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۲۵
کد مطلب : ۱۰۵
۰
plusresetminus

بارون غم

مهدی زارع
نمی‌تونم برم از این قصه، عزیزم، چه کنم؟
اگه نشم بارون غم، اگه نریزم، چه کنم؟
نمی‌تونم برم از این قصه که سر سپردنه
صد دفه جون گرفتن وُ آخر قصه مُردنه
نمی‌شه به خیال تو موند وُ غزل غزل نمرد
با غم تو قدم زد و گذشت و لااقل نمرد
از تو نوشتنای من، حدیث بد نویسی‌یه
رفتی و قصه‌ها هَمَش «او نیومد» نویسی‌یه
پشت قلم شکسته‌ها تو زنگ داغ نقاشی
اگه بیای سراغ‌مون، گل می‌ده باغ نقاشی
https://ayandehroshan.ir/vdcjfievzuqey.sfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما