تاریخ انتشارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۵۴
کد مطلب : ۸۷۲
۰
plusresetminus
تحلیل آیات و روایات مهدوی (1)

چکیده
از ارزشمندترین و به‌روزترین کارهای تحقیقی، تحلیل آیات و روایات مهدوی است. در این نوشتار، برای دفاع از حدیث، به تحلیل آیات مهدوی و روایات تفسیری ذیل آن می‌پردازیم و بر این باوریم که این تلاش درایتی و تحلیلی در آیات مهدوی و روایات آن در کنار هم، ژرفا و لایه‌های قرآن و روایت را یک‌جا در برابر ما می‌گشاید.
با تأمل در مقاله، ضرورت این کار بر خوانندگان ارجمند بیش از پیش نمایان می‌شود. در این مقاله، آیۀ سی از سورۀ ملک بررسی می‌گردد و روایات مهدوی آن در کنار دیگر آیات، پرده از مفاد مهدوی آیه برمی‏دارد.

مقدمه
با توجه به روایات مهدوی، آیات بسیاری از قرآن کریم، دربارۀ حضرت مهدی و مباحث مهدوی است. تحلیل و بررسی این آیات با استمداد از روایات مهدوی ذیل آن، از جمله ضرورت‌های مباحث مهدوی است. در سایۀ این تحلیل و تفسیر، آیات و روایات مهدوی برایمان روشن‌تر خواهند شد؛ زیرا گاه در ابتدا، ارتباط آیه با امام مهدی و مباحث مهدوی چندان روشن نیست، ولی با تحلیل و بررسی و توجه به روایات تفسیری، این ارتباط ملموس و محسوس می‌شود. از این‌رو این مباحث را تحلیل آیات و روایات مهدوی نامیده‌ایم.
در این تحلیل، ابتدا آیه را با ترجمه ملاحظه می‌کنیم. آن‌گاه به روایات ذیل آیه و سپس به سوره‌ای که آیه در آن است مراجعه می‏نماییم و با دیدن قبل و بعد آیه و زمینۀ آن در سوره، به تحلیل آیه و روایات ذیل آیه می‌پردازیم و در کنار این تحلیل، به گفتار مفسران و دیدگاه آنان به آیه نیز نگاهی خواهیم داشت.
گفتنی است در نظر داشتن آیات مشابه آیۀ مورد بحث و نیز مراجعۀ جدی و دقیق به لغت، یاری‌گر ما در تحلیل مفاد آیۀ مورد بحث خواهد بود.
در پایان خواهیم دید که چگونه امامان که مفسران واقعی قرآن هستند، آیه را درست در جایگاه خود دیده‌اند و ما را به مفاد آیه رسانده‏اند. در بسیاری از این موارد مفسران اهل‌سنت از مفاد آیه دورند و چون با راهنمایی‌های امامان همراه نیستند، عمق آیه را نیافته‌اند و از ارتباط آیه با حضرت مهدی و مباحث مهدوی بی‌خبرند. ولی مفسران شیعه با درنگ در روایات، به عمق مهدویِ آیه رسیده‌اند و با شیوه‌های گوناگون به تحلیل، تفسیر و تبیین آن پرداخته‌اند.
این مبحث از این نظر که به آیات مرتبط می‌شود، تفسیر و تحلیل آیات قرآنی به شمار می‌آید و از آن‌رو که با توجه به روایات تفسیری است، تحلیلی در روایات مهدوی محسوب می‌گردد و به نظر می‏رسد کاری دوسویه و در اوج است. آری، «أَلَا لَا خَيْرَ فِي قِرَاءَةٍ لَيْسَ فِيهَا تَدَبُّرٌ؛ اگر در قرائت قرآن تدبر نباشد، خیری نیست» و نیز: «خَبَرٌ تَدْرِيهِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِيه‏؛ یک حدیث را که خوب بفهمی بالاتر از آن است که هزار حدیث را تنها روایت کنی.» این‌گونه است که هم قرآن جایگاه خود را پیدا می‌کند و ارزشمندی‌اش برایمان محسوس و ملموس می‌شود و هم به ضرورت روایات در تفسیر آیات می‏رسیم. در سایۀ این بحث‌ها نگاه ما به قرآن و روایت دگرگون می‌شود و عمق قرآن و روایات در حدی برایمان آشکار می‌گردد. افزون بر این، جایگاه رفیع امامت و ضرورت آن نیز بر همگان آشکار می‌شود.
آیۀ مهدویِ سورۀ ملک
خداوند در آخرين آيۀ سورۀ مبارکۀ ملک می‌فرماید:
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَعِينٍ؛
بگو: به من خبر دهيد، اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود، چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد؟
روایات تفسیری آیه در تفسیر البرهان، هفت روایت تفسیری در ذیل آیه آمده است. در تفسیر نورالثقلین دو روایت آمده که در تفسیر البرهان نیست. در معجم احادیث الامام المهدی ذیل آیه چند روایت آمده که روایت جدیدی در میان آن‌ها نیست. گفتنی است دو روایت از هفت روایت تفسیر البرهان نیز تکراری است، ولی ما به دلایلی روایات تکراری را هم می‌آوریم. در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، یک روایت دیگر آمده است. بنابراین جمعاً ده روایت تفسیری برای آیۀ مورد بحث یافته‌ایم. به یقین با جست‌وجوی بیشتر، به موارد دیگری از روایات این آیه دست خواهیم یافت.
در این روایات منظور از «ماء» (آب)، «امام» و منظور از «ماء معین» (آب روان و گوارا)، باز «امام» به شمار رفته است. به این بیان که: «بگو: به من خبر دهید که اگر امامتان غایب گردید، چه کسی برایتان امام جدید می‌آورد» و یا «برای دست‌یابی به امام جدید چه می‌کنید؟»
تنها یک روایت، «ماء معین» را بر علم امام تطبیق داده است و این هم مشکلی ندارد؛ چراکه آب روان و گوارا همان امام با توجه به علم و دانش اوست.
بنابراین اگر گفته شد چه کسی علم امام را برایتان می‌آورد، مقصود همان امامی است که دارای علم است. لذا در مجموع روایات تفسیری آیه، از آیه این‌گونه برداشت شده است که اگر امام شما غایب شد، چه کسی امام حاضر برایتان می‌آورد؟
حدیث اول
ابن بابويه، قال: أخبرنا محمد بن عبد الله بن المطلب الشيباني، قال: حدثنا محمد بن الحسين بن حفص الخثعمي الكوفي، قال: حدثنا عباد بن يعقوب، قال: حدثنا علي بن هاشم، عن محمد بن عبد الله، عن أبي عبيدة بن محمد بن عمار، عن أبيه، عن جده عمار، قال: كنت مع رسول الله في بعض غزواته، و قتل علي أصحاب الألوية و فرق جمعهم، و قتل عمرو بن عبد الله الجمحي، و قتل شيبة بن نافع، أتيت رسول الله فقلت له: يا رسول الله، إن عليا قد جاهد في الله حق جهاده. فقال: «لأنه مني و أنا منه، و إنه وارث علمي، و قاضي ديني، و منجز وعدي، و الخليفة من بعدي، و لولاه لم يعرف المؤمن المحض بعدي، حربه حربي، و حربي حرب الله، و سلمه سلمي، و سلمي سلم الله، ألا إنه أبو سبطي، و الأئمة من صلبه، يخرج الله تعالى الأئمة الراشدين من صلبه، و منهم مهدي هذه الأمة».
فقلت: بأبي و أمي يا رسول الله، من هذه المهدي؟ قال: «يا عمار، إن الله تبارك و تعالى عهد إلي أنه يخرج من صلب الحسين أئمة تسعة، و التاسع من ولده يغيب عنهم، و ذلك قوله عز و جل: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ تكون له غيبة طويلة، يرجع عنها قوم و يثبت عليها آخرون، فإذا كان في آخر الزمان يخرج فيملأ الدنيا قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً، و يقاتل على التأويل كما قاتلت على التنزيل، و هو سمـيي و أشبه الناس بي.
يا عمار، ستكون بعدي فتنة، فإذا كان ذلك فاتبع عليا و اصحبه، فإنه مع الحق و الحق معه؛
ابن بابویه، نقل می‌کند: محمد بن عبدالله بن مطلّب شیبانی، از محمد بن حسین بن حفص خثعمی کوفی، از عباد بن یعقوب، از علی بن هاشم، از محمد بن عبدالله، از ابوعبیده بن محمد بن عمار، از پدرش، از پدربزرگش عمّار روایت کرده است که: در برخی از غزوه‌ها همراه رسول خدا بودم و علی پرچم‌داران را به قتل رساند و آن‌ها را متفرق ساخت و عمرو بن عبدالله جمحی و شیبة بن نافع را کُشت. نزد رسول خدا آمدم و عرض کردم: ای رسول خدا، علی، در راه خدا آن‌گونه که شایسته است جهاد کرد. حضرت فرمود: زیرا وی از من است و من از او هستم و او وارث علم من است و بدهی مرا پرداخت می‌کند و به وعده‌های من جامۀ عمل می‌پوشاند و جانشین من است و اگر او نبود، مؤمن واقعی پس از من شناخته نمی‌شد. دشمن وی، دشمن من است و دشمن من، دشمن خداست و دوست‌دار وی، دوست‌دار من است و دوست‌دار من، دوست‌دار خداست. او پدر دو نوۀ من است و امامان، از نسل وی هستند. خداوند تعالی ائمۀ هدی را از نسل وی خارج می‌سازد و مهدی امت از آن‌هاست.
عرض کردم: ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت شوند! این مهدی کیست؟ فرمود: ای عمّار، خداوند تعالی به من فرمود که از نسل حسین، نُه امام خارج می‌شوند، که نهمین آن‌ها غیبت خواهد کرد و این همان سخن خداوند عزّ و جلّ در این آیه است: «بگو: به من خبر دهید، اگر آب شما [در زمین] فرو نشیند، کیست که برای شما آبی روان و گوارا بیاورد؟» غیبتی بلندمدت خواهد داشت که گروهی از آن دست خواهند کشید و ناامید خواهند شد و گروهی بر آن ثابت‌قدم خواهند ماند و آن‌گاه که آخرالزمان فرا رسید، ظهور خواهد نمود و دنیا را پر از عدل و داد خواهد نمود، آن‌گونه که از ظلم و جور پر شده باشد و بر تأویل آیات خواهد جنگید، آن‌گونه که من بر تنزیل این آیات جنگیدم. او هم‌نام من است و شبیه‌ترین مردم به من است.
ای عمار، بعد از من فتنه‌ای به‌پا خواهد شد، بنابراین هرگاه چنین چیزی اتفاق افتاد، از علی پیروی کن و همراه وی باش؛ زیرا وی همراه حق است و حق همراه وی است.
حدیث دوم
و عنه، قال: حدثنا أبي، قال: حدثنا سعد بن عبدالله، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى، عن موسى بن القاسم بن معاوية بن وهب البجلي، و أبي قتادة علي بن محمد بن حفص، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر، قال: قلت: ما تأويل قول الله عز و جل: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ فقال: «إذا فقدتم إمامكم فلم تروه فما ذا تصنعون؟»؛
و نیز او نقل می‌کند: پدرم که _ رحمت خداوند بر وی باد _ برای ما نقل کرد: سعد بن عبد الله از احمد بن محمد بن عیسی، از موسی بن قاسم بن معاویة بن وهب بجلی و ابوقتاده علی بن محمد بن حفص، از علی بن جعفر، از برادرش موسی بن جعفر کاظم روایت کرده است که: به ایشان گفتم: تأویل این آیه چیست ... ؟ حضرت فرمود: اگر امام خویش را از دست دهید و او را نیابید، چه کار خواهید کرد؟
حدیث سوم
علي بن إبراهيم، قال: حدثنا محمد بن جعفر، قال: حدثنا محمد بن أحمد، عن القاسم بن العلاء، قال: حدثنا إسمـاعيل بن علي الفزاري، عن محمد بن جمهور، عن فضالة بن أيوب، قال: سئل الرضا عن قول الله عزّ و جلّ: قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ فقال: «ماؤكم أبوابكم، أي الأئمة، و الأئمة أبواب الله بينه و بين خلقه فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ يعني بعلم الإمام»؛
علی بن ابراهیم، نقل می‌کند: محمد بن جعفر، از محمد بن احمد، از قاسم بن علاء، از اسماعیل بن علی فزاری، از محمد بن جمهور، از فضالة بن ایوب روایت کرده است که از امام رضا دربارۀ این آیه ... پرسیدند. فرمود، آب شما درهای شما، یعنی ائمه است و ائمه درهای خداوند، بین او و آفریدگانش هستند. «فمن یأتیکم بماء معین»، منظور علم امام است.
در این روایات، تفسیر یا تطبیق آب روان و گوارا به امام و نیز به علم امام دربارۀ این روایت مشکل‌ساز نیست؛ چون منظور روشن است. اگر امام شما غایب شد، کیست که امام حاضری برای شما بیاورد، یا کیست که آن علم را برای شما بیاورد؛ یعنی علمی که ویژۀ امام و با امام است.
بنابراین مجموع روایات در این جهت هماهنگ و همخوان است و تعارض و ناسازگاری در کار نیست. امام به دلیل علمش «ماء معین» است؛ هم علم او و هم خود او. شاهد این هماهنگی و سازگاری جمع بین هر دو در روایت نهم است. در آن‌جا آمده: «چه کسی امام آشکاری برای شما می‌آورد که اخبار آسمان‌ها و زمین و حلال و حرام خدا را به شما بدهد؟»
حدیث چهارم
محمد بن يعقوب: عن علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن موسى بن القاسم بن معاوية البجلي، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر، في قول الله عز و جل: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ، قال: «إذا غاب عنكم إمامكم فمن يأتيكم بإمام جديد؟»؛
محمد بن یعقوب: از علی بن محمد، از سهل بن زیاد، از موسی بن قاسم بن معاویة بجلی، از علی بن جعفر، از برادرش موسی بن جعفر کاظم دربارۀ این آیه ... روایت کرده است که: اگر امام شما غیبت کند، چه کسی برای شما امام جدیدی خواهد آورد؟
حدیث پنجم
محمد بن إبراهيم النعماني، قال: أخبرنا محمد بن همام، قال: حدثنا أحمد بن بندار، قال: حدثنا أحمد بن هلال، عن موسى بن القاسم بن معاوية بن وهب البجلي، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر، قال: قلت له: ما تأويل هذه الآية قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ؟ فقال: «إن فقدتم إمامكم فلم تروه، فما ذا تصنعون؟»؛
محمد بن ابراهیم نعمانی نقل می‌کند: محمد بن همام برای ما نقل کرد: احمد بن بندار، از احمد بن هلال، از موسی بن قاسم بن معاویة بن وهب بجلی، از علی بن جعفر، از برادرش امام موسی کاظم نقل می‌کند: به ایشان گفتم: تأویل این آیه ... چیست؟ حضرت فرمودند: اگر امام خویش را از دست دهید و او را نبینید چه کار می‌کنید؟
حدیث ششم
محمد بن العباس: عن أحمد بن القاسم، عن أحمد بن محمد بن سيار، عن محمد بن خالد، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن أبي عبدالله، في قوله عز و جل: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ، قال: «إن غاب إمامكم، فمن يأتيكم بإمام جديد؟»؛
محمد بن عباس، از احمد بن قاسم، از احمد بن محمد بن سیار، از محمد بن خالد، از نضر بن سوید، از یحیی حلبی نقل می‌کند که از امام صادق دربارۀ این آیه ... پرسیدم. حضرت فرمود: اگر امام شما غایب شود چه کسی برای شما امام جدیدی خواهد آورد؟
حدیث هفتم
و عنه: بإسناده، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر، قال: قلت له: ما تأويل هذه الآية قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ؟ فقال: «تأويله: إن فقدتم إمامكم، فمن يأتيكم بإمام جديد»؛
محمد بن عباس، با سند خود از علی بن جعفر، از برادرش موسی کاظم روایت کرده است که علی بن جعفر می‌گوید: به ایشان گفتم: تأویل این آیه ... چیست؟ حضرت فرمود: اگر امام خویش را از دست دهید، چه کسی امام جدیدی را برای شما خواهد آورد؟
حدیث هشتم
في عيون الاخبار من الاخبار المنثورة باسناده الى الحسن بن محبوب عن أبى الحسن الرضا قال: لا بد من فتنة صماء صيلم تسقط فيها كل بطانة و وليجة و ذلك عند فقدان الشيعة الثالث من ولدي يبكى عليه أهل السماء و أهل الأرض و كل حرى و حران و كل حزين لهفان، ثم قال: بابى و أمي سمى شبيهي و شبيه موسى بن عمران، عليه جيوب النور تتوقد بشعاع ضياء القدس، كم من حرى مؤمنة و كم من مؤمن متأسف حيران حزين عند فقدان الماء المعين، كأنى بهم آيس ما كانوا قد نودوا نداء يسمع من بعد كما يسمع من قرب، يكون رحمة على المؤمنين و عذاباً على الكافرين؛
[شیخ صدوق] در عیون اخبارالرضا با سند خود تا حسن بن محبوب از حضرت رضا روایت می‌کند که حضرت فرمود: قطعاً فتنه‌ای سخت و نابودساز تحقق می‌یابد که در آن هر تکیه‌گاه و دست‌آویزی فرو می‌ریزد و می‌شکند و این هنگامی است که شیعه سومین فرزند مرا از دست بدهد بر او آسمان‌ها و اهل زمین زن و مرد تشنه و هر محزون گرفتار می‌گرید. سپس حضرت فرمود: پدر و مادرم به فدای هم‌نام جدّ من، شبیه من و شبیه موسی بن عمران (حضرت مهدی)! بر اوست طوق‌های نورانی که با شعاع نور قدس روشن می‌شود. چقدر زنان باایمان تشنه و چه اندازه مؤمن‌ها اسفبار و حیران و محزون هستند. در زمانی که آب گوارا و روان مفقود شده است، گویا آنان را در حالتی که از همیشه مأیوس‌تر و ناامیدترند، می‌بیینم که صدایشان می‌زنند، صدایی که هم از دور و هم از نزدیک شنیده می‌شود. این صدا برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است.
حدیث نهم
و باسناده الى ابى بصير عن ابى جعفر في قول الله عز و جل: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ، فقال: هذه نزلت في الامام القائم يقول: ان أصبح إمامكم غائباً عنكم لا تدرون أين هو؟ فمن يأتيكم بإمام ظاهر يأتيكم بأخبار السموات و الأرض و حلال الله و حرامه؟ ثم قال: و الله ما جاء تأويل هذه الآية و لابد ان يجي‏ء تأويلها؛
[شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمة] به سند خود تا ابوبصیر از امام باقر دربارۀ این فرمودۀ خداوند عز وجل ... روایت کرده که حضرت فرمود: این آیه دربارۀ امام قائم نازل شده است. آیه می‌گوید: اگر آب (امام) شما از شما غایب شد که نمی‌دانید او کجاست، چه کسی امام آشکاری برای شما می‌آورد که اخبار آسمان‌ها و زمین و حلال و حرام خدا را به شما بدهد؟ سپس حضرت فرمود: به خدا سوگند تأویل این آیه هنوز نیامده و قطعاً خواهد آمد.
دقت در این روایت ما را به وجه جمعیِ ذیل روایت سوم می‌رساند. امام می‌فرماید: چه کسی برای شما امام آشکاری با این خصوصیت می‏آورد که شما را با حلال و حرام آشنا سازد و خبرهای آسمان‌ها و زمین را برایتان بیاورد؟ امام با این مشخصۀ علم و دانش فوق‌العاده مطرح است و تفسیر و تطبیق ماء معین به امام و یا به علم امام _ آن‌گونه که در این روایت هر دو در کنار هم آمده _ هر دو صحیح است.
حدیث دهم
در تفسیر قمی این متن که قطعاً روایت است آمده است:
قوله: أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ قال : أ رأيتم إن أصبح إمامكم غائباً فمن يأتيكم بإمام مثله؛
علی بن ابراهیم قمی پس از ذکر متن آیه مورد بحث می‌نویسد: فرمود: به من خبر دهید اگر امام شما غایب شد، چه کسی برای شما امامی مانند او را می‌آورد.
نگاهی کلی به مجموعۀ روایات آیه
پیامبر اکرم در روایت اول _ از این روایات که مجموعۀ زیبا و هماهنگی را تشکیل می‌دادند و در حد استفاضه بودند _ آیه را بر حضرت مهدی تطبیق دادند.
امام باقر، امام صادق، امام موسی بن جعفر و امام رضا نیز هر کدام در روایتی آیه را بر حضرت مهدی تطبیق دادند.
روایات، این معنا را بسیار گویا و روان برای آیه مطرح کرده‌اند. در روایتی آمده که آیه در این‌باره نازل شده است و در همان روایت سخن از تأویل آیه نیز هست. در روایات دیگر نیز سخن از تأویل آیه است.
تنزیل و تأویل آیه
جمع بین تنزیل و تأویل همان است که گفته شد. منظور از تنزیل، تأویل است. وقتی که امام می‌فرماید: «آیه دربارۀ حضرت امام قائم نازل شده»، منظور این است که مربوط به امام قائم است، به‌گونه‌ای که با تأویل هم سازگار باشد. در این‏جا منظور از تأویل، همان مصداق‌های آیه و تطبیق آیه بر مصداق‌هاست.
این اطلاق در روایات بسیاری دیده می‌شود. البته این هم ممکن است که منظور از تأویل را همان حقیقت بگیریم و در این صورت می‌تواند منظور از نزول و تنزیل همان معنای همیشگی آن باشد. آیه دربارۀ حضرت نازل شده و حقیقت آیه همان حضرت است.
مجموعۀ این روایات در کتاب‌های معتبر شیعه مانند کافی، الغیبة نعمانی، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، عیون اخبار الرضا و تفسیر قمی آمده است. در میان این مجموعه، روایاتی نیز هست که اعتبار سندی دارد. گرچه همان‌گونه که بارها گفته‌ایم، بیشتر عالمان شیعه برای اعتبار یک روایت راه‌های گوناگونی را می‏شناسند و تنها اعتبار روایت را در سند آن منحصر نمی‌بینند. اما گروه اندکی نیز اعتبار روایت را تنها در سند آن می‌دانند، ولی بر پایۀ نظر آنان هم در این مجموعه چند روایت صحیح‌السند وجود دارد.
از این‌رو چه از نظر اکثریت و چه اقلیت، این تفسیر و تطبیق آیه با توجه به این مجموعه از روایات تمام است. منظور از اکثریت، عالمانی هستند که در دانش اصول به حجیت اعتبار خبر موثوق به نظر داده‌اند و منظور از اقلیت جمعی از عالمان هستند که در دانش اصول به حجیت و اعتبار تنها خبر ثقه نظر داده‌اند. اقلیت تقریباً مانند مقدس اردبیلی، صاحب معالم، صاحب مدارک و شهید ثانی و از معاصران چون حضرت آیة‌الله العظمی خویی در ادوار اخیر درس اصول، و اکثریت قریب به اتفاق عالمان و محققان شیعه، شیخ طوسی، شهید اول، محقق حلّی، وحید بهبهانی، بحرالعلوم، میرزای قمی، صاحب ریاض، محقق همدانی، صاحب کفایه، و از معاصران حضرت آیة‌الله العظمی بروجردی، حضرت امام و ... .
گفتنی است حضرت آیة‌الله العظمی خویی نیز در تقریرات دور دوم اصولشان نیز بر نظریه اکثریت بوده‌اند.
سورۀ ملک در یک نگاه
با توجه به مجموعۀ روایات و تفسیر و تطبیق آیه بر حضرت مهدی اکنون زمان آن است که به تحلیل آیه بپردازیم و همۀ سوره ملک را بررسی کنیم و زمینۀ آیه را در این سوره بهتر بشناسیم و ببینیم آیا این معنا از خود آیه با زمینه‌ای که در سورۀ ملک دارد به دست می‌آید؟
گفتنی است امامان فرموده‌اند که همیشه آیه را در یک معنا خلاصه نکنید. در این‌جا نیز معنای ظاهری آیه که می‌گوید: «اگر آب در زمین فرو رود چه کسی آب گوارا و روان برایتان می‌آورد؟» یکی از معانی آیه است. اما آیه در این معنای ظاهری خلاصه نمی‌شود. در روایتی از امام باقر آمده است که فرمود:
يا جابر، إن للقرآن بطناً، و للبطن بطنا و ظهراً، و للظهر ظهراً؛
ای جابر، ظاهر قرآن باز ظاهر دارد و باطن آن باز باطنی.
آری، قرآن معانی بسیار دارد و در یک معنا خلاصه نمی‌شود.
سورۀ ملک با معرفی خداوند و آفرینش آسمان‌ها به دست او و نبودن نقص در آفرینش خدا و... آغاز می‌گردد و با تهدیدِ کسانی که این آیات الهی را می‌بینند و خدا را نمی‌پذیرند می‌گوید که جهنم برای آنان است و اضافه می‌کند که هر زمان گروهی از کافران در جهنم می‌افتند، خازنان جهنم از آن‌ها می‌پرسند: مگر برای شما پیامبری بیم‌دهنده نیامد؟ آن‌ها در پاسخ می‌گویند: «چرا پیامبر آمد، ولی ما نپذیرفتیم و گفتیم خداوند کسی و چیزی را نمی‌فرستد.» آنان می‌افزایند: «اگر ما پیام پیامبران را می‌شنیدیم و یا تعقل می‌داشتیم جهنمی نمی‌شدیم.»
در این‌جا به فرمودۀ خداوند، آنان به گناه خودشان اعتراف کرده‌اند و اعتراف در قیامت به گناه، نشان از اعتراف دنیوی آنان است. در دنیا برایشان روشن شده بود که خدایی هست و پیامبری فرستاده، وگرنه به گناه اعتراف نمی‌کردند. لذا در ادامه در آیۀ 13 و 14 می‏آید که اگر شما امروز گفتۀ خود را نهان یا آشکار کنید، خدا می‌داند. آیا کسی که آفریده نمی‌داند با این‌که لطیف و خبیر است؟
سپس آیات در ادامه خدا را معرفی می‌کنند که زمین هموار را آفریده است و به معاد اشاره می‌شود که «الیه النشور». آن‌گاه باز کافران را تهدید می‌کند که شما از خداوند بیم ندارید که زمین را با شما فرو برد و باز ترسی ندارید که از آسمان بر شما سنگ‌ریزه ببارد؟
سپس اشاره می‌کند که پیشینیان نیز تکذیب می‌کردند و شما واکنش و کیفر مرا در مورد آنان می‌دانید. در ادامه به پرنده‌ها و قبض و بسط پروازشان اشاره می‌کند که این عمل با امساک الهی صورت می‌گیرد و باز اشاره می‌کند: «کیست آن کس که به شما روزی می‌دهد؟» و می‌افزاید: «اینان لج‌بازی می‌کنند و نمی‌پذیرند» و نیز به آفرینش انسان و قرار دادن گوش و چشم و دل برای او اشاره دارد.
آن‌گاه می‌گوید که آنان از زمان تحقق این وعدۀ الهی که ورود به جهنم و عذاب و قیامت است می‌پرسند و خداوند در پاسخ می‏گوید: «به آنان بگو که دانش آن نزد خداست و من تنها بیم‌دهنده هستم» و باز در جوابی دیگر تهدید می‌کند که هر زمان که از نزدیک عذاب را بینند، چهره‌هایشان سیاه می‌شود به آنان گفته می‌شود که «این همان است که می‌خواستید.»
ارتباط آیۀ 28 و 30
تا این‌جا، بیست و هفت آیه از سوره مرور شده و سه آیۀ پایانی این‌گونه ادامه می‌یابد که: «به آن‌ها بگو اگر خداوند مرا و همراهانم را نابود سازد و یا ما را مورد رحمت خویش قرار دهد، چه کسی می‌خواهد کافران را از عذاب دردناک پناه دهد و نجات بخشد؟»؛ یعنی وجود پیامبری که او را انکار می‌کنید و انکار خود را برای خازنان جهنم نیز در قیامت نقل می‌کنید برای هدایت و نجات شما ضرورت دارد. در قیامت می‌پرسند که مگر برای شما پیامبر نیامد؟ شما در پاسخ می‏گویید: «چرا، ولی ما او را نپذیرفتیم.» آیه می‌گوید: شما باید به ضرورت وجود پیامبر پی ببرید، نه آن‌گونه که در شأن نزول آیه گفته شده دعا کنید که خداوند وی را بکشد. پیامبر است که مایۀ نجات شما از عذاب الهی است. پیامبر است که شما را به راه هدایت می‌کنند و از سقوط در جهنم می‌رهاند.
به بیان دیگر، خداوند است که با ارسال پیامبر _ اگر شما بپذیرید و به او تن دهید _ شما را پناه می‌دهد.
در آیۀ 28 می‌فرماید: قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللهُ وَ مَن مَعِيَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَن يُجِيرُ الْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ و آیۀ مورد بحث (آیۀ سی‌ام) به‌سان این آیه شروع می‌شود که: قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَعِينٍ.
در آیۀ 28 به ضرورت حضور پیامبر اشاره می‌شود و پیامبر به دستور خداوند به مردم می‌گوید: «اگر خداوند من و همراهانم را هلاک کند، چه کسی می‌تواند کافران را از عذاب نجات بخشد؟»
در آیۀ سی‌ام به غیبت حجت و ولیّ خدا اشاره می‌کند که اگر آب شما (کنایه از وجود امام و حجت الهی) _ که مایۀ حیات بشر است و ضرورت دارد _ فرو رود و در پشت پرده قرار گیرد، چه کسی می‌تواند امام آشکار و حاضری را برایتان فراهم آورد؟
در این دو آیه، نخست هلاکت پیامبر و حجت خدا را مطرح می‌کند تا ضرورت وجود امام را به مردم بفهماند، سپس از غیبت و مخفی شدن حجت خدا می‌پرسد تا ضرورت حضور او را بازگو کند و این‌چنین، ارتباط آیه با آیات پیشین روشن می‌شود و معنای مورد نظر امامان به راحتی از آن به دست می‌آید.
البته ما معنای ظاهر را که مفسران به آن توجه کرده‌اند از آیه نفی نمی‌کنیم و در مقام انکار آن نیستیم، بلکه در پی آنیم که معنای آمده در روایات را نیز از آیه بفهمیم و بیابیم که آن معنا با آیه و سوره هماهنگ است.
کوتاه سخن این‌که خداوند خودش را در این سوره با آیات و نشانه‌هایش به مردم می‌نمایاند و برای تحکیم این حقیقت برای مردم پیامبر می‏فرستد، ولی مردم به این همه توجه نمی‌کنند و از وجود این پیامبر بهره نمی‌برند و با این‌که می‏دانند باید بپذیرند و تن دهند و با پیامبر و حجت خداوند حرکت کنند و نیز می‌دانند که وجود و حضور او چه ضرورتی دارد، آن را انکار می‌کنند. در پایان خداوند بیان می‌دارد که اگر پیامبر و حجت او هلاک شوند، چه کسی جز خدا می‌تواند او را برای مردم فراهم آورد و اگر غایب گردد و مخفی شود، باز چه کسی او را برایشان حاضر می‌سازد؟
با توجه به سوره، آن‌قدر این تفسیر برای آیه هماهنگ، ردیف و روان است که می‌خواهد معنای ظاهری آیه را از آیه بگیرد و آیه را مخصوص این معنای عمیق سازد.
از معنای ظاهر آیه زیاد سخن نمی‌گویم؛ چون در تفاسیر بسیار از آن گفت‌وگو شده است و بیش‌تر در مقام تحلیل روایات و آیۀ مورد بحث در ارتباط با معنای دوم هستیم.
نگاهی به تفاسیر
در تفسیر هدایت می‌خوانیم: امامانِ راهنما، به آیه بُعدی ژرف داده و آن را به امام حق تأویل کرده‌اند و گفته‌اند که او آب است، بدان سبب که حامل رسالت خدا و راهنمایی برای مردم است. مگر آب عصب زندگی و ستون آن نیست؟ امام نیز چنین است. از آن روی که با بصیرت‌های وحی و با هدایت به حق، پیروان خویش را در حیات خود زنده نگاه می‌دارد، مگر کفر و گمراهی مرگ نیست؟
امام صادق فرمودند: «این آیه در حق امام قائم نازل شده است و مقصود آن این است که اگر امام شما غایب شود و ندانید که او در کجاست و کیست که برای شما امام آشکاری آورد که اخبار آسمان‌ها و زمین را به شما برساند و همچنین حلال خدا و حرام او را بر شما معلوم کند؟»
امام موسی کاظم فرمودند: «اگر امام خود را فاقد شوید و او را نبینید، چه خواهید کرد؟»
در الفرقان في تفسیر القرآن بالقرآن، پس از بیان معنای ابتدایی آیه آمده است:
الماء في كثير من المواضيع _ و لا سيّما هنا، إذ يلحق ماء الحياة: الرسول الأقدس محمداً _ إنه يشير إلى الحياة الروحية، فلئن أصبحت رجالات الوحي غوراً غائباً، بالموت و انقضاء الوحي، أم الانعزال عن بلاغ الوحي، أو فترة الغيبة عن الناس، فهل إله غير اللّه يرسل لكم رسلاً مبشرين و منذرين، و دعاة مصلحين؟
و هكذا تعني أحاديث الجري و التأويل، بياناً لمصداق من المصاديق المختلف فيها بين المسلمين، من الإمام الغائب المنتظر و علوم الأئمة، و كما يصرح الإمام موسى بن جعفر أنه تأويل لا تفسير، على حدّ قوله: إذا فقدتم إمامكم فلم تروه فماذا تصنعون.
هذا، اعتباراً أن الأئمة من آل الرسول هم _ بعلومهم و بلاغهم _ استمرارية الرسالة المحمدية، فهو الماء المعين النضب العذب النابع الفائض المتدفق، و هم سواقيه الموصلة له إلى الأمة أجمع! اللهم صلّ عليه و على آله الطاهرين.
در این عبارات بیان شده که واژۀ «ماء» در بسیاری از موارد به‌ویژه در این‌جا، اشاره به زندگی معنوی و روحانی است، به این معنا که آیا اگر مردان وحی غایب شوند، خدایی جز الله هست که فرستادگانی بشارت‌دهنده و انذار کننده و داعیانی اصلاح‌گر بفرستد؟ و این‌گونه است که روایات جری و تطبیق مصداقی را برای این واژه بیان می‌کند. مانند امام غایب منتظر، به این شکل که اگر امامتان را نیافتید و او را ندیدید چه می‌کنید؟
برخی از تفاسیر دیگر نیز به تبیین آیه بر پایۀ معنای دوم پرداخته‌اند، ولی چه در تفاسیری که ارائه شد و چه در تفاسیری که در این‌جا نیامد، هیچ‌یک تحلیلی برای آیه در سوره و در ارتباط با آیات پیشین نکرده‌اند و گویا آیه را از جایگاه خود بریده‌اند که این نیز شیوه‌ای در برداشت از آیات است.
اما به نظر نگارنده، معنای مورد نظر امامان برای آیه در این مورد با سوره و آیات پیشین هماهنگ است. از این‌رو این آیه نیز یکی از آیات مهدوی به شمار می‌رود.
نتیجه
در سایۀ این نوشتار با توجه به روایات، مفاد مهدوی آخرین آیۀ سورۀ ملک چنان ملموس و مفهوم می‌شود که معنای نخست از یاد می‌رود.
با توجه به روایات مهدوی، آیات پایانی سورۀ ملک مطرح می‌کند که اگر حجت خدا هلاک گردد و بمیرد و یا این‌که از دسترس شما دور شود و غایب گردد چه می‌کنید، و جز خداوند کیست که حجتی بفرستد و نیاز هدایتی شما را تأمین کند؟
وجود و حضور حجت خدا (پیامبر و ائمه) برای هدایت و نجات شما ضروری است و این ضرورت جز به دست خدا برای شما فراهم نمی‌آید. چگونه است که شما خدا را انکار می‌کنید و ضرورت وجود و حضور حجت او را برای هدایتتان نمی‌پذیرید و تکذیب می‌کنید؟

منابع
1. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، تهران، انتشارات اسلامیه، 1363ش.
2. البرهان فی تفسیر القرآن، هاشم بن سليمان بحرانی، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1415ق.
3. تفسیر القمی، علی بن ابراهيم قمی، تحقيق: سيد طيّب موسوى جزايرى، قم، انتشارات دارالکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
4. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
5. تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعة عروسی الحويزی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلّاتی، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
6. تفسیر هدایت (ترجمۀ من هدی القرآن)، گروه مترجمان، سیدمحمدتقی مدرسی، مشهد،‌ بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
7. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمدصادقی تهرانی، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.
8. معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسة المعارف الاسلامیة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
9. معجم رجال الحدیث، سیدابوالقاسم موسوی خویی، نجف، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة، چاپ پنجم، 1413ق.
10. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ سوم، 1394ق.
11. وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، تحقیق: مؤسسة آل‌البیت، قم، مؤسسة آل‌البیت، چاپ اول، 1409ق.
12. الهدایة فی الاصول، شیخ حسن صافی اصفهانی، تقریر درس اصول حضرت آیت‌الله العظمی خویی (دورۀ دوم)، قم، مؤسسۀ صاحب الامر، 1418ق.
https://ayandehroshan.ir/vdcakuna149n0.5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما