تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۰۴
کد مطلب : ۶۶۰
۱
plusresetminus
این تحقیق مفاهیم سیاسی دعای ندبه را بررسی می‌کند؛ دعایی که دکترین امامان برای آگاه کردن یاران و پیروان به شمار مي‌رود و مشکلات و مفاسد جامعه را مي‌شمارد تا با این روش، تمام مشکلات اجتماعی و سیاسی را به مردم و آيندگان اعلام كند. این دعا علاوه بر این‌که سلاحي براي مؤمن است، از منابع نظام سیاسی اسلام به شمار مي‌رود. در این مقاله، بعد سیاسی دعای ندبه در نظر است که از زمان‌‌های گذشته شیعیان بدان توجه داشته‌اند. در واقع، دعاي ندبه،‌ حضور اولیای الهی از حضرت آدم تا آخرین حجت را بیان می‌کند. این مقاله، علاوه بر این‌که به مبانی جامعه اسلامی و جامعه سیاسی نامطلوب مي‌پردازد، جامعه سیاسی مطلوب امام زمان را که همه پیغمبران مقدمه‌ساز آن بوده‌اند، به تصوير مي‌كشد. بنابراین، می‌توان گفت که انبیای الهی از آغاز تاریخ بشر آمده‌اند تا جامعه را قدم به قدم به آن جامعه مطلوب نزدیک‌تر کنند.
بررسی مفاهیم سیاسی دعای ندبه
چکیده
این تحقیق مفاهیم سیاسی دعای ندبه را بررسی می‌کند؛ دعایی که دکترین امامان برای آگاه کردن یاران و پیروان به شمار مي‌رود و مشکلات و مفاسد جامعه را مي‌شمارد تا با این روش، تمام مشکلات اجتماعی و سیاسی را به مردم و آيندگان اعلام كند. این دعا علاوه بر این‌که سلاحي براي مؤمن است، از منابع نظام سیاسی اسلام به شمار مي‌رود. در این مقاله، بعد سیاسی دعای ندبه در نظر است که از زمان‌‌های گذشته شیعیان بدان توجه داشته‌اند. در واقع، دعاي ندبه،‌ حضور اولیای الهی از حضرت آدم تا آخرین حجت را بیان می‌کند.
این مقاله، علاوه بر این‌که به مبانی جامعه اسلامی و جامعه سیاسی نامطلوب مي‌پردازد، جامعه سیاسی مطلوب امام زمان را که همه پیغمبران مقدمه‌ساز آن بوده‌اند، به تصوير مي‌كشد. بنابراین، می‌توان گفت که انبیای الهی از آغاز تاریخ بشر آمده‌اند تا جامعه را قدم به قدم به آن جامعه مطلوب نزدیک‌تر کنند.
واژگان کلیدی
دعای ندبه، جامعه اسلامی و جامعه سیاسی.
مقدمه
شیعه برخلاف ديگر فِرَق اسلامي، فرهنگي غنی در زمينه ادعیه دارد. پیشوایان اسلام نيز سفارش‌های بسیاری درباره دعا نموده‌اند که بیان‌گر جایگاه والای دعا در نزد ائمه شیعه است. اين گونه مباحث، به ويژگي‌هاي دعاهايي با معاني بلند نمي‌پردازند، بلکه منظور این است که رهبران اسلام تلاش می‌کردند دعاي متناسب با هر مشکل اجتماعی را تعلیم دهند تا با آن مردم را از محیط فاسد جدا نمایند و آنان را از حاكمان، ناراضي گرداند. این همان بعد سیاسی دعاهای شیعه است.
پس روش سیاسی رهبران اسلام این بود که با دعا مردم را با مشکلات جامعه آشنا سازند تا به دنبال درمان و شناخت دردها باشند. بنابراين، این دعاها به جز راز و نیاز با خدا به صورت‌های گوناگون پاره‌ای از مسائل اجتماعی ـ سیاسی را بيان مي‌نمودند. براي مثال، دعای ندبه امتیازهاي حکومت حق و الهی را بيان مي‌كند و به مردم می‌فهماند که در حکومت‌های غاصب، قوانین دین پایمال مي‌شود، پایگاه‌های شرک و نفاق تأسیس می‌گردد، فسق و معصیت رواج می‌یابد و اولیاي خدا ذلیل و دشمنان خدا عزیز می‌شوند. دعا مردم را مشتاق حکومت‌های عدل و جوياي انتقام از غاصبان مي‌سازد.
بنابراين، دين اسلام در همه زمینه‌ها برنامه دارد و چه‌بسا برنامه‌هایی را ائمه در ادعیه بیان نموده باشند. پس می‌توان ادعیه را از منابع نظام سیاسی اسلام برشمرد که ائمه آن را مطرح نموده‌اند. ائمه در هیچ برهه‌ای از زمان، خود را از امور سیاسی دور نگه نداشته‌اند و این در واقع بیان‌گر عدم جدایی دین از سیاست است؛ چون حتی در دوران خفقان به هدایت جامعه مي‌پرداختند. بنابراین، نه تنها نباید از حکومت غیرخدایی پیروی کرد، بلکه باید منتقد آن نیز بود و تنها با اطاعت از حکومت حقة الهی به نظام آرمانی نزدیک‌تر شد.
این تحقیق، نخست به «مبانی جامعه اسلامی در دعای ندبه» در دو مقوله «ضرورت جامعه اسلامی» و «معیارهای اسلامیت جامعه» مي‌پردازد و در قسمت بعد «تصویر سیاسی جامعه اسلامی دعای ندبه» را در دو جامعه سیاسی مطلوب و نامطلوب بيان مي‌نمايد. به علاوه، ويژگي‌ها، اهداف و در نهايت عناصر و اركان جامعه سیاسی مطلوب و نامطلوب را برمي‌رسیم.
بیان مقاطع و محورهای دعای ندبه
به طور کلی، دعای ندبه از چهار محور زیر تشکیل شده است:
1. نخست به تاریخ انبیا پرداخته و ویژگی‌ها و خصوصیات پیامبران بزرگ به‌خصوص پیامبران اولوالعزم از جمله حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد را بیان می‌کند؛
2. در مقطع بعدی، يعني ولایت، خصوصیات و ويژگي‌هاي ولیّ را مطرح می‌کند و ولایت را ادامه رسالت برمي‌شمرد؛
3. موضع‌گیری امت با ولایت و ائمه در نهایت ظلم و ستم امت بر ائمه و شهادت آنها و بودن جهان بدون امام حاضر را بيان مي‌كند.
4. آخرین مقطع، بکاء و ندبه بر اهل‌بیت را همراه با طلب و امید بيان مي‌نمايد.
مبانی جامعه اسلامی در دعای ندبه
الف) ضرورت جامعه اسلامی
به نظر می‌رسد ضرورت جامعه اسلامی با موضوع رابطه «دین و سیاست» در ارتباط مستقيم است؛ چون اتخاذ هر تصمیمی درباره ارتباط دین و سیاست، چشم‌انداز بحث جامعه اسلامی را عوض می‌کند. قائلان به انفکاک دین از سیاست، جامعه اسلامی را ضروری نمي‌دانند و اسلام را تنها مربوط به فرد و نه جامعه مي‌انگارند. آنان براي جامعه اسلام برنامه‌ای ندارند و برنامه اسلام را تنها برای فرد مي‌دانند. اگر اسلام تنها منحصر به فرد باشد، آن وقت نیازی به انبیا و ائمه ندارد؛ چون عقلاً تشکیل جامعه اسلامی بی‌معنا خواهد بود. در صورتی که آمدن انبیا، ضرورت جامعه اسلامی را بيان مي‌كند.
در واقع ضرورت جامعه اسلامی مفروضي براي آمدن انبیا بوده است. در بخشي از دعای ندبه آمده:
الّذين استخلصتهم لنفسك و دينك؛
آنان‌که وجودشان را برای حضرتت خالص و براي دينت مخصوص گردانیدی.
هدف ائمه و پیامبران تلاش برای تشکیل جامعه اسلامی بوده است. حتی به نظر می‌رسد تمام بخش‌هايي که به احوال پیامبران اختصاص دارد، تشکیل جامعه اسلامی را بيان مي‌كند، يعني آمده‌اند تا در دنیا جامعه تشکیل دهند.
براي مثال در دعای ندبه می‌گوید:
و جعلتهم الذّريعة إليك و الوسيلة إلي رضوانك، فبعض أسكنته جنّتك إلي أن أخرجته منها، و بعض حملته في فلكك و نجّيته و من آمن معه من الهلكة برحمتك، و بعض اتّخذته لنفسك خليلاً... و أودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقك؛
و آنان را واسطه [به خود رسیدن] و وسیله دخول به بهشت رضوان و رحمت خود قرار دادی. پس بعضی از آنان را در بهشت سکونت دادی تا هنگامي ‌که او را به دليلي از بهشت بیرون کردی و بعضی را هم در کشتی نشاندي و او و کسانی که با او ایمان آوردند را به وسیله رحمت خود از هلاكت نجات دادی و بعضی از آنان را برای خودت دوست قرار دادی ... و علم گذشته و آینده تا انقضاء خلقت را به او به ودیعت و امانت سپردی.
مطالب بالا، وقتی معنا پیدا می‌کند که جامعه باشد و گرنه بدون جامعه، معنايي ندارد. بنابراين، تفکر انفکاک دین از سیاست با اقامه برهان نبوت و ضرورت وحی تنافی دارد و کسی نمی‌تواند به ضرورت وحی و نبوت معتقد باشد، اما ضرورت حکومت و سیاست را نپذیرد و علاوه بر آن وقتی این دو، یعنی ضرورت وحی و نبوت و عدم انفکاک سیاست و دین ثابت شد، می‌توان نتیجه گرفت که اینها زمانی ضرورت دارند که ظرف مکان، یعنی جامعه باشد و گرنه بدون جامعه هیچ کدام به ذهن نمی‌آید. پس جامعه اسلامی ضرورت دارد. در دعای ندبه می‌گوید:
و كرّمتهم بوحيك؛
و به وسیله وحی خود آنان را گرامی داشتی.
پس مي‌توان گفت:
اساساً سلسله معارفی در اسلام هست که اصولاً بنیان آن برمبنای اجتماعی بودن گذارده شده و اسلام در همه شئون خود اجتماعی است.
بنابراین، انسان موجودی اجتماعی است و بدون اجتماع توان زندگی ندارد.
در بخشي از دعای ندبه می‌فرماید:
و كلّ شرعت له شريعةً و نهجت له منهاجاً و تخيّرت له أوصياء، مستحفظاً بعد مستحفظ من مدّة إلي مدّة إقامة لدينك، و حجّة علي عبادك و لئلّا يزول الحقّ عن مقرّه و يغلب الباطل علي أهله و لا يقول أحد لو لا أرسلت إلينا رسولاً منذراً و أقمت لنا علماً هادياً فنتّبع آياتك من قبل أن نذلّ و نخزي؛
و برای هر کدام از پیغمبران، شریعت و کتاب عطا کردی و طریقه و قانونی معین داشتی و برایشان جانشيناني انتخاب كردي که یکی پس از دیگری از مدتي تا مدتي معين نگهبان دین و شریعت باشند، برای اقامه دین تو و دليل بر بندگانت و به علت این‌که حق از قرارگاه خود خارج نشود و باطل بر اهلش چیره نگردد و احدی نگوید که ای خدا چرا رسول براي ما نفرستادی که ما را انذار و نصیحت و ارشاد کند؟ و چرا پیشوا و رهبری برای ما نگماشتی که ما از آیات تو پیروی کنیم پیش از آن‌که خوار و رسوا شویم.
این بخش‌ها با وجود جامعه معنا مي‌يابد؛ زيرا بدون جامعه چگونه می‌توان این فراز «تا حق از میان نرود و باطل بر اهلش غلبه نکند» را فهمید و معنا کرد.
در نتیجه اقامه دین بدون جامعه امکان ندارد و اين ضرورت جامعه اسلامی را بیان می‌کند.
در بخش دیگری از دعای ندبه آمده: «کجاست آن کسی که برای تجدید و احیای فرایض و سنن ذخیره شده و...»
این دعا را زمانی باید درخواست کرد که جامعه‌ای باشد تا زنده کردن فرایض در جامعه درخواست گردد. بنابراين، جامعه اسلامی ضرورت دارد و در واقع بدون ضرورت جامعه اسلامی بخش‌هاي دعای ندبه بی‌معناست.
ب) معیارهای اسلامیت جامعه
چهار معيار مهم جامعه اسلامی عبارتند از:
1. ولایت
به نظر می‌رسد اولین و مهم‌ترین معیار برای جامعه اسلامی، مسئله ولایت است. بنابراین،
چگونه می‌توان باور کرد که اسلام از بیان مسئله ولایت سر باز زده با آن‌که به نص قرآن شریف، دین اسلام جهانی و همیشگی است و هزار جهات عمومی و اجتماعی دارد که نیازمند سرپرستی است. یا اسلام به واضحات زندگی، مانند اکل و شرب عنایتی داشته و امر می‌کند و... و هم این‌که به مسئله ولایت که تنها روحی است که اجتماع از آن زنده است رسید از آن لب ببندد.
همان‌طور که اجتماعی بودن انسان فطری است مسئله ولایت نیز به لحاظ فطری درک‌شدني است و علاوه بر آن این مسئله در صدر اسلام به قدری بدیهی بود که اصلاً در این‌باره سؤال نمی‌کردند.
ولایت از امور مهم اسلام و در واقع رکن رکین اسلام است. بخش‌هاي بسیاری از دعای ندبه به مسئله ولایت پرداخته. از جمله:
تا آن‌که امر رسالت و هدایت را به حبیب گرامی‌ات محمد منتهی کردی، پس همان‌طوری که او را به رسالت برگزیدی، ...پس چون عمرش سپری گشت به وصایت و جانشینی خود علی بن ابی‌طالب را که صلوات تو بر آن دو و آل آن دو باد، برای هدایت مردم گماشت، ... هر که را من پیغمبر او هستم پس علی امیر اوست... و تو وصی و وارث منی [وراثت ولایت]... و تو دین مرا ادا می‌کنی و وعده‌های مرا روا می‌سازی.
یا در بخش دیگری می‌گوید:
که هر كدام صالحی پس از صالح دیگر و صادقی بعد از صادق دیگر هستند.
مسئله ولایت به قدری مهم است که حضرت علی را شاخص اهل ایمان معرفی می‌کند و می‌گوید:
یا علی اگر تو میان امتم نبودی اهل ایمان بعد از من شناخته نمی‌شدند.
2. اطاعت
دومین معیار مطرح جامعه اسلامی بعد از ولایت اطاعت است؛ زيرا ولایت بدون اطاعت مشکلی را حل نمی‌کند و در واقع باید اطاعت باشد تا ولایت بتواند اعمال ولایت بکند. اطاعت باعث تحقق وحدت می‌شود، يعني زمانی معصوم می‌تواند اعمال ولایت بکند که مردم در صحنه حضور داشته باشند و اطاعت از وی را بپذیرند.
پس در تمام مسائل حتی مسائل سیاسی باید از ولایت اطاعت کرد و این معیار مزیتی است که تنها در جامعه اسلامی می‌توان آن را دریافت. همان‌طور‌که خداوند متعال اطاعت از رسول خدا و اولی‌الامر را در کنار اطاعت از خود بيان می‌کند و مي‌فرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ؛
ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را اطاعت کنید و پيامبر و اولياي امر خود را [نيز] اطاعت کنید.
بنابراین، حتی معصوم بودن امام و رهبر به تنهایی برای حفظ نظام اسلامی کافی نیست، بلکه آن‌چه جامعه دینی را نگاه می‌دارد، حضور و اطاعت مردم است.
حضرت علی در نهج‌البلاغه می‌فرماید:
وظیفه تو هست که به من تذکر دهی و نظر بدهی و آن‌گاه که من گوش به تذکر و نظر تو ندادم از من اطاعت کنی.
سؤال مطرح این است که چرا باید از ولایت، اطاعت کرد؟ به بیان دیگر چرا اطاعت، از معیارهای تشخیص جامعه اسلامی به حساب می‌آید؟ بهتر است برای پاسخ به این سؤال بخش‌هايي از دعای ندبه را يادآور شويم:
بعد أن شرطت عليهم الزهد في درجات هذه الدنيا الدنيّة و زخرفها و زبرجها...؛
بعد از این‌که اعراض از مراتب و درجات و زر و زیور این دنیای پست را برای آنان شرط کردی، پس آنان هم این شرط را پذیرفتند و تو هم مي‌دانستي كه به عهد خود وفا خواهند كرد. پس آنان را مقرب خود گردانیدی و علو ذکر و ثنای آشکار به آنان عطا فرمودی و فرشتگان خود را بر آنان نازل نمودی و به علم خود آنان را حمایت کردی و آنان را واسطه خود و وسیله وصول و رسیدن به بهشت رضوان و رحمت خود قرار دادی... پس اهل‌بیت رسول، طریق و رهبری به سوی تواند و راه بهشت و رضوان و راه رسیدن به رضا و خشنودی تواند.
و در بخش دیگری از دعای ندبه مي‌فرمايد:
و كان بعده هدىً من الضلال و نوراً من العمى و حبل الله المتين و صراطه المستقيم؛
و او بعد از پیغمبر، امت را از ضلالت و گمراهی به هدایت و از کوری به نور بصیرت راهنما بود و او رشته محكم الهي و راه مستقيم حق بود.
و در جای دیگری می‌گوید:
و الإجتهاد في طاعته و اجتناب معصيته؛
و جهد و کوشش در طاعتش و دوری از نافرمانی‌اش [یاری فرما].
و در بخشي دیگر از دعا بيان مي‌دارد:
چون او منذر است و برای هر قومی هادی و راهنمایی است.
بنابر بخش‌هاي بيان شده از دعای ندبه برای رسیدن به مقام قرب حق و سعادت دنیا و آخرت در هر دو بعد فردی و اجتماعی بايد از رسول خدا و ائمه معصوم اطاعت نمود.
3. شجاعت
شجاعت سومین معیار جامعه اسلامی است. بدون شجاعت، اطاعت هم صورت نمی‌گیرد؛ زيرا هنگامي می‌توانند اطاعت کنند که شجاعت داشته باشند. شجاعت به قدری اهمیت دارد که نه تنها برای پیامبر و ائمه معصوم كه حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، یکی از شرایط و صفات رهبری را شجاعت برمي‌شمرند. چون رهبری که شجاع نباشد، نمی‌تواند جامعه را به‌خصوص جامعه اسلامی را از گزند دشمنان داخلی و خارجی حفظ کند و احکام خداوند را در جامعه اجرا نمايد. پس این صفت براي رهبر جامعه اسلامی لازم و ضروری است. همان‌طور که در دعای ندبه می‌گوید:
و رحمت فرست بر علی پدر بزرگ او که سید سلحشور و شجاع است. کجاست زنده‌کننده نشانه‌های دین و اهل آن!
چگونه کسی که شجاع نباشد، می‌تواند دین را احیا و زنده کند.
علاوه بر رهبر جامعه اسلامی، مردم نیز باید شجاع باشند تا بتوانند حضور خودشان را در صحنه و در برابر تمامی مشکلات اعم از داخلی و خارجی بيان کنند، از رهبر جامعه اسلامی پیروی و اطاعت نمايند و در مواقع ضروری، رهبر را تنها نگذارند؛ چون حتی رهبر بدون مردم شجاع نمی‌تواند کاری بکند و در نتیجه اگر مردم شجاع نباشند، رهبر در مواقعی تنها مي‌ماند و جامعه اسلامی شکست می‌خورد.
شجاعت باعث می‌شود که انسان از هیچ چیز هراسی به دل راه ندهد، حتی در موقع جنگ با دشمنان بدون هيچ ترسي می‌جنگد.
4. حقانیت
حقانیت اسلام چهارمین و آخرین معیاری است که در این تحقیق برای جامعه اسلامی بررسي مي‌كنيم. اسلام دین حق است و غیر از اسلام هیچ دینی حق نيست.
قرآن کریم دین الهی را با عنوان اسلام یاد نموده، البته برای ثبات و دوام آن براهینی اقامه كرده که ما از بيان آن صرف نظر می‌کنیم و تنها آیه‌ای از قرآن می‌آوریم:
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلامُ؛
در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است.
در دعای ندبه هم اشاره به دین حق می‌کند و از خداوند می‌خواهد که دین حق را برپا دارد و باطل را محو کند و می‌گوید:
بار خدایا به واسطه وجود او دین حق را برپا بدار و باطل را محو و نابود گردان!
کجاست آن وسیله حق که بین زمین و آسمان پیوسته است!
وعده دادی او را که دینش بر تمام ادیان غلبه يابد، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
پس می‌توان بالاترین حوائج و خواسته‌ها را که باعث سعادت و پیشرفت جامعه و افراد است، غلبه اهل دین و رواج آن و محو و نابود شدن باطل و هلاک اهل آن دانست.
تصویر سیاسی جامعه اسلامی در دعای ندبه
الف) جامعه سیاسی مطلوب در دعای ندبه
در این تحقیق به بررسي ویژگی، اهداف، عناصر و ارکان جامعه سیاسی مطلوب مي‌پردازيم:
1. ویژگی‌های جامعه سیاسی مطلوب
مهم‌ترین ویژگی‌هاي جامعه سیاسی مطلوب عبارتند از:
يكم. دینی بودن ماهیت آن
منظور محدود نبودن دین به هیچ حوزه‌ای است و اين‌كه دین می‌تواند در تمام شئون و جنبه‌های سیاسی وارد شود و اگر دین در تمام شئون جامعه‌ای وارد شده باشد، آن موقع جامعه سیاسی مطلوب به دست می‌آید. البته این شرط لازم است، ولی کافی نیست و باید شروط بعدی را هم داشته باشد.
در بخشي از دعای ندبه می‌گوید:
و به هر یک آیین، شریعت، طریقه و روشی عطا فرمودی.
معنای شریعت، راه آب محسوب مي‌شود، ولی در این‌جا تشبیه دین به شریعت به دليل اين است که دین هم مثل شریعت راه وصول و رسیدن به سعادت به شمار مي‌آيد. پس مقصود از ارسال رسل، هدایت خلایق به مصالح، مفاسد فردی و اجتماعی انسان، درباره سعادت دنیا و آخرت است. پس می‌توان گفت که جامعه سیاسی زمانی مطلوب خواهد بود که ماهیت آن دینی باشد، چون تنها دین است که می‌تواند جامعه را به سوی پیشرفت مادی و معنوی پیش ببرد و گرنه اگر ماهیت جامعه دینی نباشد، شاید در بعد مادی هم پیشرفت داشته باشد، ولی بعد معنوی از بين خواهد رفت، در نتیجه این جامعه مطلوب نخواهد بود؛ چون جامعه‌ای مطلوب است که به تمام ابعاد انسانی توجه شود، نه به یک بُعد آن.
دوم. الهی بودن مشروعیت آن
«مشروعیت توجیه عقلی قدرت حاکم و قبول و اطاعت از حاکمیت وی از سوی مردم است، يعني کسی که حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت را داشته باشد و مردم وظیفه خواهند داشت از آن حاکم اطاعت کنند.»
پس دومین شرط جامعه سیاسی مطلوب، حق حاکمیت مطلق خدا بر جهان و انسان را بيان مي‌كند و منظور از الهی بودن مشروعیت را این‌گونه برمي‌شمرد:
این‌که خدا منبع نهایی و ذاتی مشروعیت سیاسی ـ دینی است مسئله‌ای است که مسلمانان نیز در مورد آن اختلافی ندارند.
خداوند با فرستادن وحی و ارسال رسل، مشروعیت خودش را به مردم می‌رساند تا از آن بهره‌مند شوند. بنابراين، پيامبران و ائمه معصوم از طرف خداوند مشروعيت مي‌يابند. براي مثال تمام خصوصیات مطرح شده پيامبران در اوایل دعای ندبه نشان مي‌دهد که همه این پیامبران را خداوند فرستاده است، از جمله:
و بعثته إلي الثقلين من عبادك؛
و او را بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث کردی.
در جای دیگری می‌خوانیم:
پس چون عمرش سپری گشت به وصایت و جانشینی خود علی بن ابی‌طالب را که صلوات تو بر آن دو و آل آن دو باد، برای هدایت مردم گماشت.
فرشتگان خود را بر آنان نازل نمودی و به وسیله وحی خود آنان را گرامی داشتی.
و او را معجزه دادی و به روح‌القدس تقویت نمودی.
2. اهداف جامعه سياسي مطلوب
والاترین هدف جامعه مطلوب برقراری مساوات، برابری و عدالت، یعنی نابودی ظلم و ستم، گسترش امنیت در بین مردم است و هم‌چنين اين هدف مي‌كوشد روح اخلاق اسلامی را در جامعه حاکم کند، به ارزش‌های دینی برتری بخشد و ریشه‌های ظلم و تجاوز را به طور کلی نابود نمايد تا جامعه مطلوب بر اساس عدالت ساخته شود. بنابراين،‌ مهم‌ترین اهداف جامعه سیاسی مطلوب عبارتند از:
يكم. عدالت
برتراند راسل در تعریف عدالت مي‌نويسد:
عدالت عبارت است از هر چیز که اکثریت مردم آن را عادلانه بدانند.
بنابر تعریف وي عدالت در جوامع مختلف معنایی مستقل دارد و در واقع عدالت تنها لفظي مشترک به شمار مي‌آيد. پس این تعریف براي جامعه سياسي مطلوب، مفيد نيست.
شهید مطهری در تعریف عدالت بيان مي‌دارد:
حقوق افراد را رعایت کردن و حق ذی‌حقی را به او دادن.
بنابر تعریف يادشده اگر حق هر ذی‌حقی داده شود، آن وقت دیگر حقی پایمال نمی‌شود و به کسی ظلم نمی‌گردد و این همان جامعه سیاسی مطلوب است که به دنبال آن هستیم. در واقع جامعه سیاسی مطلوب همان حکومت دینی به شمار مي‌آيد که براي اجرای عدالت مي‌كوشد.
عدالت از مهم‌ترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی است که همه فلاسفه سیاسی به گونه‌اي به بحث عدالت پرداخته‌اند. ویژگی‌هایی برای عدالت مي‌توان برشمرد، از جمله:
1. ریشه در عقل و فطرت انسان‌ها دارد؛
2. دین بر آن تأکید می‌کند؛
3. فرد و جامعه همیشه به آن نیاز دارد.
شرط اساس دینی بودن جامعه اجرای عدالت است؛ چرا که با اجرای عدالت مقتضیات رشد در جامعه ایجاد می‌شود.
در اين نوشتار از اقسام بسيار عدالت، عدالت سیاسی را بررسي مي‌كنيم. منظور این است که طبقه حاکم و مردم نسبت به هم حقوقی دارند که هر کدام حقوق دیگران را مراعات می‌کنند، يعني طبقه حاکم حقوق سیاسی به مردم می‌دهد و مردم نیز از حاکم حمایت می‌کنند و در این صورت عدالت سیاسی محقق می‌شود. در واقع با عدالت سیاسی، هر کس به حقوق خود می‌رسد و جامعه نیز به طرف پیشرفت و سعادت می‌رود، ولی اگر عدالت سیاسی محقق نشود، آن وقت جامعه مطلوب نخواهد بود؛ زيرا مردم با حاکم جامعه هم‌سو نخواهند شد و همیشه حاکم تنها خواهد ماند و حتی در بعضی مواقع مردم علیه حاکم اقدام می‌کنند.
در نهایت می‌توان هدف از تأسیس نهادهای اجتماعی را در جامعه مطلوب، فراهم ساختن زمینه‌های تحقق عدالت برشمرد. در دعای ندبه به صورت صریح، لفظی از عدالت به میان نيامده، ولی می‌توان گفت که دعای ندبه در پي عدالت است. در واقع یکی از اهداف دعای ندبه همین است که وقتی رهبر جامعه پیامبر يا امام باشد، خود به خود عدالت محقق می‌شود؛ چرا كه یکی از اهداف خداوند متعال از ارسال رسل اجرای عدالت در بین مردم است. شاید عبارت زير از دعای ندبه، بهترين عبارت‌ها در اين‌باره باشد:
او بود که بعد از پیامبر، امت را از ضلالت و گمراهی به هدایت و از کوری به نور بصیرت راهنما بود و او رشته محکم الهی و راه مستقیم حق بود.
دوم. آزادی سیاسی
آزادی در فارسی به «عتق، حریت، اختیار، قدرت عمل، قدرت انتخاب و رهایی» معنا شده است. برای آزادی، می‌توان تعاریف بسياري در آثار و نوشته‌های گوناگون یافت، از جمله:
من عجالتاً آزادی را این‌طور تعریف می‌کنم، آزادی عبارت است از قدرت با اختیار انجام دادن آن‌چه که کسی خواسته باشد فارغ از مداخله دیگران انجام دهد.
و یا آزادی یعنی:
جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند.
آزادی از دیدگاه امام عبارت از حق انتخاب و یا اختیاری است که انسان‌ها در رابطه با نوع زندگی، مشی، عقیده، نظر و رأی خود دارند، محدوده آن تا مرز قوانین اسلام می‌باشد که در کشور در قالب قانون اساسی تبلور یافته است.
و از نظر میل:
اصل اساسی آزادی این است که همه افراد، گروه‌ها، حکومت و توده مردم از مداخله در اندیشه و رفتار افراد دیگر پرهیز نمایند.
به طور کلی می‌توان اصل آزادی را از پایه‌های اساسی جامعه مطلوب سیاسی دانست. آزادی سیاسی دارای مصادیق متعددی است، اما با توجه به موضوع تحقیق، تنها به دو مصداق به صورت فهرست‌وار اشاره می‌کنیم:
الف) آزادی و حق رأی (انتخاب)؛
ب) آزادی تشکل‌ها و مشارکت مردمی.
منظور از جامعه سیاسی مطلوب، همان حکومت دینی است که در حضور ائمه نيز همه از آزادي سياسي بهره‌مند بودند. براي مثال زمان حکومت پیامبر، یهودیان در مدینه آزادانه زندگی می‌کردند و آزادی بیان و عقیده نیز داشتند و پیامبر نیز در بخشي از دعای ندبه به صورت آزادانه جانشین خودش را معرفی می‌کند و حضرت علی را وارث و وصی خود قرار می‌دهد.
و در حالی‌که گروه مردم پیش روی او بودند، [پيغمبر اكرم] فرمود: هر که من مولای او هستم، پس علی هم مولای او خواهد بود.
در جامعه سیاسی مطلوب، هنگام غیبت امام، آزادی در محدوده قانون است و آزادی مطلق پذيرفتني نیست؛ چون موجب هرج و مرج در جامعه می‌شود و مهم‌تر از همه مصالح جامعه به خطر می‌افتد، اما آزادی در محدوده قانون را می‌پذیرد؛ چون در چارچوب شرع و عقل است و علاوه بر آن موجب حفظ قانون و جامعه مي‌گردد.
در بخشي از دعای ندبه آمده است:
و باید ناله‌کنندگان ناله کنند و شیون کنندگان شیون کنند و فریاد کنندگان فریاد زنند.
بنابراین، از این مطلب مي‌توان فهميد که آزادی نبوده و مردم نمی‌توانستند آزادانه عقاید خودشان را ابراز کنند به همین دليل می‌گویند که ناله و شیون کنید و دست‌كم با ناله و گریه، درد خود را بگویید و به آیندگان بفهمانید که جامعه مطلوب نبوده و به هیچ کس آزادی نمی‌دادند حتی درد خود را بگوید، چه رسد به این‌که از حق مردم دفاع کند. پس می‌توان گفت:
آزادی در تفسیر اسلامی به معنای فراهم بودن امکانات لازم برای بهره‌مند شدن آحاد ملت از حقوق حقه خود می‌باشد تا هر یک بتواند از حقی که طبیعت برای او فراهم کرده به نحو احسن بهره‌مند گردد. در این‌گونه آزادی طبعاً محدودیت در چارچوب قانون را ایجاب می‌کند تا مانع از تزاحم حقوق باشد.

سوم. امنیت
اساسی‌ترین نیازهای اولیه بشر امینت است و در این‌باره می‌‌توان گفت:
امنیت از نیازهای ضروری و آغازین بشر است که با آفرینش او همراه بوده و پاسخ‌گویی به دیگر نیازها در سایه هستی آن تحقق می‌یابد و می‌توان گفت وضع کامل نیازهای فیزیکی، مانند نیاز به آب و غذا نیز با استمداد از امنیت صورت می‌گیرد. همراه بودن نیاز به امنیت با آفرینش انسان و توجه شدید وی به این نیاز، آن را در ردیف نیازهای فطری بشری درآورده است.
بنابراين، امنیت با تمام ابعادش از اساسی‌ترین اهداف هر جامعه سیاسی است، به طوری که بدون امنیت هیچ‌کدام از اهداف ديگر میسر نخواهد شد. برای نمونه، می‌توان آیاتی از قرآن بيان کرد که رابطه مستقیمی با امنیت دارد، ولی تنها به آن‌چه در تفسیر نمونه آمده مي‌پردازيم.
امنیت، نخستین و مهم‌ترین شرط زندگی سالم اجتماعی است. به همین دليل، ذوالقرنین برای فراهم کردن آن نسبت به قومی که مورد تهدید قرار گرفته بود، پرزحمت‌ترین کارها را بر عهده گرفت و برای جلوگیری از مفسدان از نیرومندترین سدها استفاده کرد؛ سدی که در تاریخ ضرب‌المثل شده و تمثیل استحکام، دوام و بقاست.
اصولاً تا جلو مفسدان را با قاطعیت و به وسیله نیرومندترین سدها نگیرند، جامعه روی سعادت نخواهد دید و به همین دلیل ابراهیم هنگام بنای کعبه نخستین چیزی را که از خدا برای سرزمین تقاضا کرد، سنت امنیت بود. رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا؛ «پروردگارا این شهر را ایمن گردان.» و نیز به همین دلیل سخت‌ترین مجازات‌ها در فقه اسلامی برای کسانی در نظر گرفته شده است که امنیت جامعه را به خطر می‌افکند.
دعای ندبه نيز صریحاً به مسئله امنیت می‌پردازد و می‌گوید: «هر کس داخل آن شود در امن و امان است.»
3. عناصر و ارکان جامعه سیاسی مطلوب
عناصر بنیادی جامعه سیاسی عبارتند از:

يكم. مردم «مؤمنین»
به طور کلی جوامع بدون مردم تصورپذير نیست، يعني اگر مردم نباشند جامعه به وجود نمی‌آید. جامعه سیاسی مطلوب هم از این قاعده مستثنا نیست و مردم جامعه سیاسی مطلوب را تشکیل می‌دهند، ولی مردم جامعه سیاسی مطلوب با دیگر جوامع فرق می‌کنند و تنها مردمی هستند که از خداوند و از رهبر خودشان اطاعت می‌کنند.
به دليل اين‌كه مردم در طول سالیان از حضور ائمه و رهبر الهی محروم بوده‌اند و بدبختی، تبعیض و هزاران مشکل دیگر را درك نموده‌اند. در جامعه سیاسی مطلوب ارزش همه چیز را می‌دانند، يعني می‌توان گفت که تنها به فکر منافع و مصالح شخصی خود نیستند و مثل جوامع امروزی دیگران را وسیله‌ای برای تأمین نیازهای خود در نظر نمی‌گیرند، بلكه به دیگران به عنوان بندگان خدا نگاه می‌کنند و مي‌كوشند تا با هم‌کاری و هم‌دلی یک‌دیگر به هدف آفرینش دست يابند که همان تعالی و ترقی انسان‌هاست.
بنابراین، جامعه سیاسی مطلوب، مردمی آگاه، مؤمن، متقی و عادل دارد. پس می‌توان براي مردم جامعه سیاسی دو ویژگی را برشمرد:
1. ایمان (هم به خداوند و هم به ولایت)؛
2. عمل صالح.
به نظر می‌رسد این دو خصیصه مهم‌ترین ویژگی مردم جامعه ياد شده است که در دیگر جوامع این دو ویژگی را توأمان نمي‌توان يافت. به همین دليل، همیشه برای ظهور حضرت مهدی دعا می‌کنیم. در ضمن براي توأمان بودن ایمان و عمل صالح در دولت مهدوی آمادگي لازم است.
يادآور مي‌شويم، منظور این نیست که در جامعه سیاسی مطلوب مخالف یا دشمنی نیست، بلكه اگر هم اقلیتی مخالف یا دشمني دارند، با قاطعیت با آن برخورد می‌كنند و مهم این است که به کسی ظلم و ستم نمی‌شود. در جوامع امروزی که ظلم و ستم بی‌داد می‌کند، امیدواریم كه با تشکیل جامعه سیاسی مطلوب حق مظلومان از ظالمان گرفته شود، همان‌گونه که در دعای ندبه آمده است:
متي ترانا و نراك و قد نشرت لواء النصر تري؛
کی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم درحالی‌که پرچم نصرتی که برافراشته‌ای دیده شود.
إلي متي أحار فيك يا مولاي و إلي متي... ؛
تا کی سرگردان و حيران تو باشم ای مولای من و تا کی... .
بنفسي أنت اُمنيّة شائق يتمنّي، من مؤمن و مؤمنة ذكرا فحنّا؛
جانم به فدايت تو همان آرزوي قلبي و مورد اشتياق مرد و زن اهل ايماني كه هر دلي از يادت ناله شوق مي‌زند.
أين المنصور علي من اعتدي عليه و افتري؛
کجاست آن‌که خداوند او را بر متعدیان، ستم‌کاران و مفتریان مظفر و منصور گرداند.
أين مؤلّف شمل الصلاح و الرضا؛
کجاست آن‌که پریشانی‌های خلق را اصلاح و دل‌ها را خشنود می‌سازد.
أين معزّ الأولياء و مذلّ الأعداء؛
کجاست عزیز کننده دوستان خدا و ذلیل کننده دشمنان خدا.
مردم نیز وظایفی دارند که با توجه به دعای ندبه می‌توان این وظایف را برشمرد:
1. اطاعت از خداوند و رهبران الهی؛
2. اعتقاد به این‌که ائمه جانشینان بلافصل پیامبر و منصوب از طرف خداوند هستند؛
3. با دوست ائمه دوست شدن و با دشمنان ائمه دشمن شدن، هم‌چنان‌که در دعای ندبه وجود دارد:
بار الها دوست بدار هر که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و خوار و تنها گذار هر که علی را خوار و تنها گذارد.
دوم. سرزمین
در این‌که جامعه سیاسی باید سرزمین معینی داشته باشد تا جمعیتی در آن زندگی کنند، هيچ اختلافي نيست. برای هر سرزمینی باید حد و مرزی برشمرد تا فاصله‌اش با همسایه‌ها مشخص شود، ولی به نظر می‌رسد این عنصر درباره کشورهای اسلامی لازم‌الاجرا نیست؛ چون دولت‌های اسلامی به صورت مجموعه‌ای از وطن بزرگ اسلامی تجزیه ناپذیرند که هیچ‌گونه مرزبندی نباید بین آنها جدایی بيندازد و علاوه بر آن خداوند به وسیله حضرت ولی‌عصر این را به مردم وعده داده که بر روی زمین اجرا خواهد کرد.
پس جامعه سیاسی برای تحقق اهداف خود باید دارای سرزمین باشد. بنابراين، مرز جامعه سیاسی، زمینی است، يعني منطق دین اسلام اختصاص به قلمرو خاصي ندارد، بلكه همه افراد را در هر جا در برمی‌گیرد، يعني هدف پیامبر نجات و به کمال رساندن تمام دنیا بود. بنابراين، نمی‌توان جامعه سیاسی مطلوب در دعای ندبه را به سرزمین خاص منحصر کرد، بلكه معنای كلّ زمين از آن فهمیده می‌شود. چنان‌که می‌گوید: «جهان را پر از عدل و داد می‌کند، هم‌چنان‌که پر از ظلم و جور گشته است.»
براي نمونه در دعای ندبه آمده است: «و إقصاء ولده إلاّ القلیل ممّن... .»
در جمله «اقصاء ولده» دو احتمال داده می‌شود و هر دو منظور نظر است: یکی آن‌که مراد دور کردنشان از شهر و دیارشان باشد که کاری کردند که آنان از وطن خود آواره و دربه‌در شدند و هر کدام به نقطه‌ای دور از وطن افتادند. دیگر آن‌که مراد از آن دور نمودن آنها از حقوق حقه و مسند خلافت رسول اکرم باشد.
سوم. حکومت
به دليل اين‌كه جامعه سیاسی مطلوب در دعای ندبه همان حکومت اسلامی است، می‌توان گفت:
اسلام از آن جهت که دین الهی است و از آن جهت که کامل و خاتمه همه مکتب‌هاست، برای اجرای احکامش و برای ایجاد قسط و عدل در جامعه، حکومت و دولت می‌خواهد. برای نبرد با طاغوت و ستیز با ظلم و تعدی طاغوتیان، حکومت و حاکم می‌خواهد. اسلام بی‌حکومت و بی‌اجرای قانون است و از قانون که «سوادی بر بیاض است»، به تنهایی کاری ساخته نیست و اگر دشمنان اسلام، جدایی دین از سیاست را ترویج می‌کنند و اسلام بی‌حکومت را تقدیس و تکریم می‌کنند، برای خلع سلاح نمودن مسلمین و جامعه اسلامی است، نه به جهت خیرخواهی و نیک‌اندیشی با اسلام‌شناسی واقعی و اصیل آنان.
چهارم. حاکمیت
امامت، ساختار جامعه سیاسی مطلوب به شمار مي‌آمد. بنابراين، امام در چارچوب امامت مجری حاکمیت الهی است و تصمیمات او در سطح جامعه به اجرا درمی‌آید.
برای توضيح حاكميّت ائمه بخشي از دعای ندبه را يادآور مي‌شويم:
شخص علی بن ابی‌طالب را که اولین رهبر پس از رهبری شخص پیامبر می‌باشد، از میان هاله خرافات و تبلیغات سوء دشمن بیرون می‌کشد و حقیقت نورانیش را تبیین می‌کند و این نقشه دشمن را خنثا می‌کند که با اهانت به او می‌خواستند اساس رهبری الهی را (که در اسلام پس از پیامبر از او شروع می‌شد) از وجهه بیندازند و برای ابد راه را برای اتباع خود باز کنند. بیان می‌کند که اولین شرط رهبری زهد در دنیا و قطع علاقه از تجملات دنیاست.
ب) جامعه سیاسی نامطلوب در دعاي ندبه
جامعه سیاسی نامطلوب را در سه بعد ویژگی، اهداف و عناصر بررسی مي‌كنيم:
1. ویژگی‌های جامعه سیاسی نامطلوب در دعای ندبه
مهم‌ترین ویژگی‌های آن عبارتند از:
يكم. نابود ساختن اسلام
جامعه سیاسی نامطلوب با راه‌های مختلف از جمله طرح شعار جدایی دین از سیاست، مي‌كوشد دین را نابود کند و برای نابود ساختن دین از هیچ اقدامی دریغ نمی‌نمايد و هم‌چنين مي‌كوشد نظام و قوانین اسلامی را از جامعه و مسلمانان دور کند و در جامعه سیاسی هیچ اثری از احکام قرآن و اسلام نباشد. به همین دليل در دعای ندبه آمده است:
برای او اوصیایی برگزیدی؛ یکی پس از دیگری حافظ و نگهبان دین و آیین شریعت تو تا حجت بر بندگان باشند.
و در جای دیگری آمده:
کجاست آن راه حق.
کجاست آن کسی که برای برگرداندن ملت و شریعت انتخاب و برگزیده شده است.
کجاست زنده‌کننده نشانه‌های دین.
کجاست آن کسی که برای تجدید و احیاء فرائض و سنن ذخیره شده است.
کجاست آن‌که برای احیا و زنده کردن کتاب آسمانی مورد امید و آرزوست.
همه اینها نشان مي‌دهد که در جامعه سیاسی نامطلوب هیچ اثری از دین نیست و تلاش می‌کنند تا دین را از بین ببرند. به همین، دليل دعای ندبه از وضع موجود ناله می‌کند و خواهان احیای دین است و مي‌كوشد تا دین را در جامعه زنده نمايد.
دوم. انتشار ظلم و ستم
در جامعه‌اي كه دین و مشروعیت جامعه سیاسی الهی نباشد، ظلم و ستم بی‌داد می‌کند. ویژگی مهم دیگر جامعه سیاسی نامطلوب دربرگرفتن کل جامعه از ظلم و ستم است و به همین دليل دعای ندبه از ظلم و ستم آه و ناله می‌کند، از جمله:
و به ظلم و ستم، گروهی کشته شدند و عده‌ای هم اسیر و جمعی آواره و دور از وطن و یا از حق خود محروم شده‌اند.
کجاست آن کس که برای برکندن ریشه ظالمان و ستم‌گران مهیا و آماده گردیده.
کجاست آن یگانه کسی که برای برانداختن اساس ظلم و عدوان مورد امید و نظر است.
کجاست در هم شکننده شوکت و قدرت ستم‌کاران.
کجاست آن‌که نابود کننده اهل فسق، عصیان، ظلم و طغیان است.
و یا در عبارت ديگري آمده:
پس شایسته است و باید بر پاکان اهل‌بیت محمد، گریه کنندگان گریه کنند.
سوم. استبداد
همین ویژگی باعث دشمنی و مبارزه نمودن با ائمه شده، چنان‌كه در دعا آمده است:
پس بر دشمنی او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او به بهانه‌ای هجوم آوردند... .
و به همین دلیل در دعاي ندبه آورده‌اند:
کجاست آن راه حق، هر یک پس از دیگری.
کجایند نشانه‌ها و راهنمایان دین... .
کجاست حضرت بقیة‌الله... .
سرکشان و کافران را که منکر حقند هلاک گردانده و دنباله متکبران را قطع کرده و ریشه ستم‌کاران را از بیخ و بن برکنی.
چهارم. ایجاد تفرقه و اختلاف
دشمنان میان قوم‌ها و قبیله‌ها ایجاد اختلاف می‌کنند تا بتوانند به مقاصد خودشان برسند و به همین دلیل در دعا آمده است:
کجاست آن کس که منتظریم اختلاف و عیب و کجی اهل عالم را اصلاح و به راستی و درستی بازگرداند.
کجاست آن‌که بساط اختلاف را برچیند و مردم را بر وحدت کلمه مجتمع سازد.
پنجم. قدرت‌نمایی، خودپسندی و خودبینی
هم‌چنان‌که در دعا داریم:
کجاست در هم شکننده شوکت و قدرت ستم‌کاران و متعدیان.
کجاست ویران کننده بنا و سازمان‌های شرک و نفاق.
کجاست آن‌که نهال و شاخه‌های گمراهی و نفاق و جدایی را از میان بردارد و کجاست نابودکننده آثار اندیشه‌های باطل و هواهای نفسانی و کجاست آن قطع کننده دام‌ها و دسیسه‌های دروغ و افترا.
کجاست آن‌که متکبران و سرکشان عالم را هلاک و نابود کننده است.
ششم. از بین بردن آزادی‌های مردم
می‌توان مهم‌ترین ویژگی جامعه سیاسی نامطلوب را از بين بردن آزادی‌های مردم دانست، چنان‌كه دعای ندبه از شیون و ندبه حرف می‌زند و با « أين» سراغ ائمه را می‌گیرد.
حسن و حسین کجایند.
در واقع با این روش حق را پایمال می‌کنند و کسی هم نمی‌تواند اعتراض کند و یا نمی‌گذارند؛ چون آزادی نیست تا بتوانند از خود و از حق دفاع کنند و مردم به این دليل غم و غصه می‌خورند و براي همین در دعای ندبه آمده است:
بارالها تویی برطرف کننده غم و اندوه دل‌ها و تویی دادخواه مظلومان و درماندگان.
2. اهداف جامعه سیاسی نامطلوب
بنابر ویژگی‌های بيان شده می‌توان مهم‌ترین هدف جامعه سیاسی نامطلوب را دشمنی با ائمه و دور کردن مردم از ائمه معصوم و از بین بردن دین و حق دانست. به همین دليل در دعای ندبه می‌خوانیم:
پس بر دشمنی او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او به بهانه‌ای هجوم آوردند... .
عبارت بيان شده نشان مي‌دهد که با حضرت علی به بهانه‌های واهی به جنگ پرداخته‌اند تا حق را از بین ببرند و به هدف‌های باطل خود، يعني از بین بردن اسلام برسند و به همین دليل در جمله‌اي از دعای ندبه از خداوند می‌خواهد که دین حق را بر پا داشته و باطل را از بین ببرد:
أللّهم و أقم به الحقّ و أدحض به الباطل؛
بار خدایا به واسطه وجود او دین حق را برپا بدار و باطل را محو و نابود گردان.
3. عناصر و ارکان جامعه سیاسی نامطلوب
يكم. مردم در جامعه سیاسی نامطلوب
همان‌طور که گفته شد عناصر اساسی در جامعه سیاسی مردم هستند و بدون آنان جامعه سیاسی شکل نمی‌گیرد و معنا نمي‌يابد. علاوه بر آن اگر مردم در صحنه نباشند و پشتیبانی ننمايند، معصوم هم نمی‌تواند جامعه را هدایت کند، چنان‌كه:
رهبری مانند علی بن ابی‌طالب که جز شخص پیامبر هیچ کس در روی زمین به عظمت علمی و عملی آن حضرت نمی‌رسد و از نظر شجاعت و سلحشوری و سیاست نظامی نیز بی‌همانند است و پیروزی بیشتر جبهه‌ها به عهده آن حضرت بود، وقتی که مردم با او هم‌آهنگ نباشند و او را نپذیرند، هرگز پیروز نمی‌شود.
در جامعه سیاسی نامطلوب مردم به ائمه و جانشینان وی هیچ توجهي ندارند و در واقع از ولایت روی برگرداندند. به همین دليل، ائمه و حتی جانشینان ائمه نمی‌توانند در این جامعه حضور پیدا کنند، همان‌طور که حضرت علی به دليل حمايت نكردن مردم خانه‌نشین شد و نتوانست بعد از پیامبر تشکیل حکومت بدهد. برای نمونه عبارتي از دعای ندبه را بيان مي‌كنيم:
لم يمتثل أمر رسول الله صلّي الله عليه و آله في الهادين بعد الهادين؛
امتثال نشد فرمان رسول خدا درباره هادیان خلق یکی پس از دیگری.
منظور، امام علی و اولاد آن حضرت است که مردم از آنان روی می‌گرداندند. به همین دليل، آن بزرگواران را به شهادت رساندند، در صورتی که پیامبر وصیت و تأکید کرده بود که از آنها متابعت کنند. پس در جامعه سیاسی نامطلوب حتی احترام به ائمه نيز برای مردم مطرح نیست. در بخشي از دعای ندبه آمده است:
و الاُمة مصرّة علي مقته مجتمعة علي قطيعة رحمه و إقصاء ولده؛
امت اصرار بر دشمنی او داشته و برای قطع رحم پیغمبر و تبعید و آواره کردن اولادش دور هم جمع شدند.
مطالب يادشده از دعای ندبه بر حمایت نکردن از ائمه دلالت می‌کند. در نتیجه مردم جامعه سیاسی نامطلوب حتی به ائمه هم رحم نمی‌کنند و حاضر می‌شوند ائمه را برای ارضای هواهای نفسانی خودشان به قتل برسانند.
2. رهبران جامعه سیاسی نامطلوب
در جامعه سیاسی نامطلوب به دليل مطرح نبودن حاکمیت الهی، خدامداری و فضیلت‌خواهی معنا ندارد و نمی‌توان تصور کرد که منظور از فضیلت چیست؛ چون همه چیز را به نفع خود تلقی می‌کنند و در نتیجه ائمه در چنین جامعه‌ای جایگاهی ندارند. از طرف دیگر خداوند انبیا را به عنوان جانشینان خود، بر اساس معیارهای خاصی برگزیده که در اوایل دعای ندبه به معیار جایگاه شخصی و اجتماعی پیامبران اشاره شده است. ائمه هدا نیز تمام مسئولیت‌های پیامبر را به جز دریافت وحی بر عهده دارند. بنابراين، ائمه جانشینان واقعی بعد از پیامبر به حساب می‌آیند و شایستگی دارند، ولی در عمل این‌گونه نمی‌شود و ائمه رهبران جامعه مطرح نمی‌گردند و دور از جامعه می‌مانند و کسان دیگري رهبری جامعه را برعهده می‌گیرند و غصب می‌کنند که چنین چیزی تنها در جامعه سیاسی نامطلوب رخ می‌دهد. به همین دليل چه کسانی می‌توانند بخش‌هايي از دعای ندبه با «اَینَ اَینَ» سراغ رهبران الهی، یعنی ائمه را می‌گیرد و بيان مي‌دارد چه کسانی مستحق رهبری از طرف خداوند هستند.
أين الحسن أين الحسين أين أبناء الحسين صالحٌ بعد صالحٍ و صادقٌ بعد صادقٍٍ أين السبيل بعد السبيل أين الخيرة بعد الخيرة، أين الشموس الطالعة أين الأقمار المنيرة أين الأنجم الزاهرة أين أعلام الدين و قواعد العلم... أين المعدّ لقطع دابر الظلمة... أين قاصم شوكة المعتدين أين هادم أبنية الشرك و النفاق... أين طامس آثار الزيغ و الأهواء... أين معزّ الأولياء و مذلّ الأعداء؛
كجاست حسن‌بن علي،‌ كجاست حسين‌بن علي، كجايند فرزندان حسين، آن پاكان عالم كه هر يك بعد از ديگري رهبر راه خدا و برگزيده از خلق خدا بودند. كجا رفتند خورشيدهاي تابان و ماه‌هاي فروزنده،‌ كجا رفتند ستارگان درخشان. كجايند آن راهنمايان دين و اركان علم و دانش... كجاست آن‌كه براي بركندن ريشه ظالمان و ستم‌گران عالم مهيا گرديد... كجاست آن‌كه شوكت ستم‌كاران را در هم مي‌شكند، كجاست آن‌كه بنا و سازمان‌هاي شرك و نفاق را ويران مي‌كند... كجاست آن‌كه آثار انديشه باطل و هواهاي نفساني را محو و نابود مي‌كند... كجاست آن‌كه دوستان خدا را عزيز و دشمنان خدا را ذليل خواهد كرد.
نتیجه
اين نوشتار مفاهیم سیاسی دعای ندبه را بررسی مي‌كند و علاوه بر مقدمه از دو قسمت اصلی تشکیل شده است. در مقدمه خواص فردی دعا را برای رشد، فعالیت افراد و شناخت درمان دردهای جامعه ضروري برمي‌شمرد و در نتیجه دعا را از منابع نظام سیاسی اسلام به حساب می‌آورد که ائمه آن را مطرح كرده‌اند.
قسمت نخست تحقیق با اختصاص به «مبانی جامعه اسلامی در دعای ندبه»، به «ضرورت جامعه اسلامی» مي‌پردازد و بنابر دعای ندبه، جامعه اسلامی را ضرورتي برمي‌شمرد و در واقع به نحوی این مسئله را در ارتباط با بحث دین و سیاست و هدف اسلام و اقامه دین در جامعه مطرح مي‌كند. در مبحث بعدي «معیارهای اسلامیت جامعه» را درمي‌افكند و چهار معیار، یعنی ولایت، اطاعت، شجاعت و حقانیت را برای اسلامیت جامعه بيان می‌کند و با بررسی هر يك دلیلی از دعای ندبه می‌آورد.
قسمت دوم تحقیق، «تصویر سیاسی جامعه اسلامی در دعای ندبه» را بررسی مي‌كند و به دو قسمت مطلوب و نامطلوب تقسیم می‌نمايد. ویژگی مهم جامعه سیاسی مطلوب را الهی بودن مشروعیت و دینی بودن ماهیت آن برمی‌شمارد و هم‌چنين به «اهداف جامعه سیاسی مطلوب»، يعني عدالت، آزادی سیاسی و امنیت مي‌پردازد و در نهایت عناصر و ارکان جامعه سیاسی مطلوب (مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت) را از منظر دعای ندبه بررسی می‌کند. در بررسی جامعه سیاسی نامطلوب، نخست به ویژگی‌های آن می‌پردازد که عبارتند از: نابود ساختن اسلام، انتشار ظلم و ستم استبداد، ایجاد تفرقه و اختلاف، قدرت‌نمایی، خودپسندی، خودبینی و از بین بردن آزادی‌های مردم و بعد اهداف جامعه سیاسی نامطلوب را بررسی مي‌كند و در نهایت مردم و رهبران را به عنوان عناصر اصلی جامعه سیاسی نامطلوب ارزیابی مي‌نمايد.
بنابراين از نتایج اصلی پژوهش می‌توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1. مفاهیم سیاسی در دعای ندبه وجود دارد؛
2. با استفاده از دعای ندبه می‌توان جامعه سیاسی مطلوب و نامطلوب را تصویر و طراحی کرد؛
3. می‌توان دعا را از منابع نظام سیاسی اسلام به حساب آورد.

فهرست منابع
1. قرآن؛
2. نهج‌البلاغه؛
3. پهلوان، عاطفه، آزادی و دموکراسی در اندیشه امام خمینی(ره)، ؛
4. جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، تنظیم محمد محرابی، چاپ اول، اسراء، قم، 1378.
5. حکیمی، محمدرضا، جامعه‌سازی قرآنی، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378.
6. خاتمی، علی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص60، چاپ اول، نشر بلاغت، قم، 1376.
7. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1373.
8. راسل، برتراند، اخلاق و سیاست در جامعه، ترجمه محمود حیدریان، چاپ اول، تهران، 1349.
9. رجالی تهرانی، علی‌رضا، ولایت فقیه در عصر غیبت، قم، نشر بلوغ، 1379؛
10. شریعتمداری جزایری، امنیت در فقه سیاسی شیعه، فصلنامه علوم سیاسی، شماره نهم، 1379.
11. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1364.
12. ـــــــــــــــــــــ، فرازهایی از اسلام (مقالات)، انتشارات جهان آرا، قم، بی‌تا.
13. علوی طالقانی، محی‌الدین، شرحی بر ترجمه دعای ندبه، مصحح علی‌اکبر غفاری، چاپ اول، امیرکبیر، تهران، 1388.
14. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه، ترجمه موسوی کلانتری دامغانی، چاپ اول، شرکت تعاونی ناشران، قم، 1375.
15. کبیری آستانجین، محسن، مفهوم دموکراسی و شاخص‌های آن در اندیشه امام خمینی(ره)، فصل‌نامه انتظار، شماره48، ص122، بهار83؛
16. کدیور، محسن، نظریه‌های مختلف دولت در فقه شیعه، چاپ اول، نشر نی، 1372.
17. کوئین، آنتونی، فلسفه سیاسی، ترجمه مرتضی اسعدی، انتشارات بین‌المللی هدی، تهران، 1371.
17. گرامی، محمدعلی، نگاهی به سیستم سیاسی اسلام، چاپ دوم، نشر روح، تهران.
18. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چاپ اول، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1368.
19. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص62ـ50، چاپ دوم، انتشارات صدرا، تهران، بی‌تا.
20. ـــــــــــــــ، گفتارهای معنوی، ص13، چاپ دهم، تهران، انتشارات صدرا، 1371؛
21. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج12، چاپ 31، دارالکتب الاسلامیه، 1373.
22. میراحمدی، منصور، آزادی در فلسفه سیاسی اسلام، چاپ اول، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1381.
https://ayandehroshan.ir/vdcfixdvaw6dv.giw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما