تاریخ انتشاريکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۰۱
کد مطلب : ۱۰۰۷
۰
plusresetminus
غرب، رسانه و سازۀ معنایی انتظار در روابط بین‏ الملل؛گفتاری در موانع و آسیب‏های زمینه‏ سازی در عرصۀ رسانه
غرب، رسانه و سازۀ معنایی انتظار در روابط بین‏ الملل؛گفتاری در موانع و آسیب‏های زمینه‏ سازی در عرصۀ رسانه
علیرضا صدرا
امین پرتو
چکیده
از آن‌جا كه بين نظام جمهوری اسلامی ایران، اندیشۀ انتظار و زمینه‏سازی ظهور، ارتباطي محكم برقرار است، مفهوم شیعی انتظار در زمان حاضر به همراه خود، پژواك‏هایی در عرصۀ روابط بین‏المللی داشته است. از اين‌رو مسئلۀ زمینه‏سازی به عنوان سازه ‌ای معنایی در موازات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است. در بعد رسانه‌ای، اعتقاد به اندیشۀ انتظار و توجه به زمینه‏سازی در جهت ظهور امام زمان دست‌مایۀ خوانش‏هایی قرار گرفته است كه بر اساس آن‌ها، این اندیشه محركه و موجبۀ ایدئولوژیك نظام جمهوری اسلامی ایران در پی‌گیری سیاست خارجی است كه پیامدی جز متزلزل كردن به اصطلاح امنیت بین‏المللی نخواهد داشت. بدین منظور، با ارائۀ تفاسیری مكانیكی از انتظار و مسئلۀ زمینه‏سازی در سطح رسانه‌ای، تفسیری كژدیسه از این مفاهیم القا می‌گردد، به نحوی كه انتظار و زمینه‏سازی به عنوان سازه‏های معنایی متداول در سطح جهانی، با تروریسم، تلاش برای دست‌یابی به سلاح‏های كشتار جمعی و... به یادآورندۀ هرگونه اقدام وحشت‌انگیز در نظر آورده شود. هدف اين نوشتار، تبیین نحوۀ این سوءاستفاده و امكان تصحیح این فهم كژدیسه از سازه‏های معنایی انتظار و زمینه‏سازی در فضای رسانه‌ای و سیاسی بین‏المللی است.
واژگان كلیدی
انتظار، زمینه‏سازی، سازۀ معنایی، سازه‌انگاری، سیاست بین‏الملل، ایدئولوژی، رسانه، فهم كژدیسه، جمهوری اسلامی ایران.
مقدمه
یكی از حوزه‏های بسیار جالب پژوهشی در روابط بین‏الملل بررسی رابطۀ میان دو حوزۀ افكار
و اندیشه‏ها و اعتقادات با حوزۀ امور عینی و واقعی است. از آن‌جا كه نمی‌توان از منظری واقع‌گرایانه نقش اندیشه‏ها و آرا را بر سیاست خارجی بررسی كرد (كسلز، 1380: 293) ناگزیر
باید به سراغ سطحی از تحلیل رفت كه هدف از آن توضیح نسبت باورها و آرا در شكل‌دهندگی به سیاست خارجی است. (چرنوف، 1388: 144) از سوی دیگر، اندیشه‏ها و عقاید، خود نیز به لحاظ نقشی كه حیات و هستی‌شان می‌تواند بر پویایی‏های روابط بین‏الملل داشته باشد، قابل بررسی و پژوهش هستند. یكی از این اندیشه‏های مؤثر كه تا كنون از این نظر بررسی شده و تا حد زیادی مورد بی‌التفاتی قرار گرفته است، اندیشۀ انتظار و در كنار آن مفهوم زمینه‏سازی برای ظهور منجی است. درك نقش و جایگاه انتظار و زمینه‏سازی به عنوان دو سازۀ معنایی در روابط بین‏الملل می‌تواند تا حد زیادی كمك‌كننده به فهم موانع و آسیب‌های پیش روی زمینه‏سازی برای ظهور باشد؛ موانع و آسیب‌هایی كه پدید آمدن‌شان توسط رسانه‏های خبری ایجاد می‌گردد. از همین‌رو برطرف كردن و اصلاح آن‌ها نیز تا حد زیادی مستلزم پی‌گیری یك رویكرد رسانه محور خواهد بود.
انتظار و زمینه‏سازی دو مفهوم درخور تأمل در سطح جهانی به عنوان مفاهیمی دارای هستی
و سازه‏هایی معنایی زنده هستند. لیكن این دو سازۀ معنایی به گونه‌ای توسط بسیاری رسانه‏های جهانی مورد بازنمایی و ارائه برای فهم افكار عمومی می‌گردند كه هواداری از این مفاهیم
و اندیشه‏های مرتبط با آن‌ها مترادف با گرایش‏های نابودگر جهان معرفی گردد. این
فرآیند اهریمن‌سازی از مفهوم و اندیشۀ انتظار و زمینه‏سازی برای ظهور منجی در دو محور
رخ می‌دهد: نخست، ارائۀ تفسیری كژدیسه و تحریف شده از مفهوم شیعی انتظار و زمینه‏سازی و یكسان گرفتن آن با مفاهیم و گفتار های ظاهراً مشابه در فرهنگ غربی؛ دوم، تداوم این تحریف از طریق گسترش آن برای به دست دادن یك الگوی تحلیل از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. در این مكانیزم، نخست اتهام‌هایی به جمهوری اسلامی زده می‌شود و سپس تلاش می‌گردد الگويی مبتنی بر تحلیل گفتار ارائه گردد تا معنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبیین شود. آن تفسیر كژدیسه از زمینه‏سازی و انتظار در این‌جا به كار می‌آید تا قدرت اقناعی و میزان پذیرفتنی‌تر نمایاندن اتهامات ایران را افزایش دهد؛ تفسیری تحریف شده از انتظار و زمینه‏سازی كه كاركرد آن روشن كردن بنیان‌های ذهنی و جهت‌گیری‏های یك ایدئولوژی به اصطلاح شریر و اهریمنی است. تبلیغات رسانه‌ای، كارآيی این اهریمن‌سازی را افزایش می‌دهند.
تفاسیر رسانه‌ای از انتظار به عنوان یك سازۀ معنایی در روابط بین‏الملل
میان جایگاه رسانه‏ها و تبلیغات رسانه‌ای با جایگاه، كاركرد و فهمی كه از اندیشه‏ها و عقاید در محیط بین‏المللی حاصل می‌شود نسبتی مستقیم و بدون تردید وجود دارد: واقعیت بیرونی مستقل از شناختی كه به واسطۀ تبلیغات رسانه‌ای در محیط بین‏المللی حاصل می‌شود وجود ندارد. رسانه‏ها در زمرۀ اصلی‌ترین سازندگان این درك نسبت به واقعیت هستی‏هایی كه باید در سطح بین‏المللی درك شوند هستند. هر اندیشه و مفهومی بر پایۀ یك نظام دلالت در تبلیغات رسانه‌ای عرضه می‌شود. وقتی یك اندیشه با یك نظام دلالت عرضه می‌شود با مطرح شدن خود هم‌پا و موازی و هم‌ردیف با دسته‌ای از معانی، مفاهیم و كنش‏های هم‌خانواده در نظر آورده می‌شود. (دانسی، 1387: 302) به عبارت دیگر، برای فهمیدن این نكته كه از یك اندیشه یا مفهوم چه دركی در محیط بین‏المللی وجود دارد، باید به ‌این‌كه نظام دلالت‌گری همراه آن افكار را به كدامین‌سو دلالت و راهنمایی می‌كند پی ببریم.
اندیشۀ انتظار و زمینه‏سازی به عنوان هستی‏های معنایی در سطح بین‏المللی به گونه‌ای درك می‌شوند كه مورد بازنمایی قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر، نه‌تنها ممكن است در جریان تلاش برای ارائۀ درك از مفاهیم انتظار و زمینه‏سازی (همچون هر مفهوم و اندیشۀ دیگری) مورد تحریف قرار بگیرند، بلكه این تحریف و تفسیر كژدیسه همچون واقعیت ساخته گردد. (Hacking,1999,10-12) از هر مفهوم و اندیشه‌ای تصویری در اذهان شكل می‌گیرد. در عرصۀ جهانی، رسانه‏ها مسئول تصاویری هستند كه در اذهان ما شكل می‌گیرد. (ویمر و دومینیك،1384: 702) رسانه‏ها این كار كرد تصویرسازی خود از مفاهیم و اندیشه‏ها را در مورد انتظار و زمینه‏سازی برای ظهور منجی نیز عملی می‌سازند. در تداوم این مسیر، این معنای ساخته شده از انتظار و زمینه‏سازی همچون ابزاری ساده برای به راه انداختن جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای به كار می‌رود. این‌که سوء‌استفاده از فهم تحریف شده از مفاهیم انتظار و زمینه‏سازی می‌تواند بر ضد كدام كشور به كار می‌رود، چندان دشوار نیست. رسانه‏های خبری با گسترۀ پخش بین‏المللی اعتقاد به انتظار و زمینه‏سازی را به عنوان یك محركه و عنصر شكل‌دهنده به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران معرفی می‌كنند؛ اما بیان مورد نظر این رسانه‏ها از مفاهیم انتظار و زمینه‏سازی، بیانی است كه نحوۀ طرح آن، با الگویی كه رسانه‏های عالم‌گیر غربی برای خبررسانی به كار می‌برند تطبیق دارد.
دشمن چگونه می‌اندیشد؟ این نكته كه برای فهم رفتار یك دشمن باید درك كرد كه او چگونه فكر می‌كند نقطۀ شروع چنین فرآیندی است. (هیوئر،1380) تحلیل جایگاه اندیشه‏ها در شكل‌دهی به سیاست خارجی به هیچ رو نمی‌تواند با روش همان تحلیل‏هایی انجام شود كه برای توصیف و تبیین پدیده‏های عینی در روابط بین‏الملل به كار می‌رود. ما در تحلیل‏های این‌چنین ناگزیر از توجه به منطق خاص هر گفتار هستیم. در درون هر نظام گفتاری خاص مفاهیم و دعاوی به كار گرفته شده معنای خاص خود را دارند كه فهم بهتر آن‌ها از طریق باز اندیشی و تجسس در درون همان نظام گفتاری خاص مقدور می‌گردد. كاربرد هر مفهومی را باید در درون همان گفتار خاص ردیابی كرد. از این ردیابی و جستجوی ردپای معانی در یك گفتار وظیفۀ اصلی پژوهش در نقش اندیشه‏ها در سیاست خارجی است. (Campbell,1998: 207ff) در همین جهت تلاش می‌شود نشان داده شود كه جایگاه اندیشۀ انتظار و زمینه‏سازی (در این‌جا در ایدئولوژی شكل‌دهنده به رفتار یك دولت متخاصم) چیست؟ از طریق ارائۀ یك تحلیل كه به لحاظ روش شناختی بیش‌تر به تحمیل یك روش می‌ماند سعی در به دست آوردن یك نتیجه‌گیری مكانیكی و فراهم آوردن یك تببین علی مبتنی بر كشف موجبۀ ایدئولوژیك می‌گردد.
صرف‌نظر از آن‌که اعتبار ارائۀ چنین تحلیلی خود به شدت مورد تردید است (به علت پاره‌ای از منافات‌ها در ارائۀ تحلیلی علی بر بنیاد كاربرد یك نظریۀ تحلیل گفتار) (Kurki,2008,15-18) اما حاصل كار به شدت دارای این توان‌‌مندی است كه خوراك تفاسیر نیرومند رسانه‌ای و توجیهات تبلیغی باشد؛ زیرا كاركرد آن ارائۀ تبیینی برای افكار عمومی است كه بیش از آن‌که قرابت و آشنایی ذهنی ـ فكری با مفاهیم انتظار و زمینه‏سازی را داشته باشند با نگرش‏ها و نحوۀ فهم تبلیغات‌چی شریك هستند. همین نكته كه تبلیغات زمانی مؤثر خواهد بود كه مخاطبانش با نگرش‏های تبلیغاتچیان شریك باشند (هالستی،1372: 102) روشن می‌كند كه مكانیسم ساخت سازۀ معنایی كژدیسه از انتظار و زمینه‏سازی برای مخاطبانی در محیط بین‏المللی در جهت تأثيرگزاری بر افكار عمومی و اقناع آن، اندیشۀ شیعی ـ اسلامی انتظار و زمینه‏سازی را به گونه‏های ظاهراً همسانش در فرهنگ غربی تحویل و تقلیل می‌دهد. برای آن‌که مخاطبان بپذیرند كه نحوۀ عمل یك نظام سیاسی به اصطلاح شریر این‌گونه است، انتظار و زمینه‏سازی به شكل معنایی كه در ذهن مخاطبان است (و خواهیم گفت چگونه معنایی است) تحریف می‌شود.
خلاصۀ فرآیند این تحریف رسانه‌ای را چگونه می‌توان بیان كرد؟ در گام اول انتظار و زمینه‏سازی برای ظهور امام زمان به یك مرجع اصلی گفتار سیاسی در ایران معرفی می‌شود. رسانه‏های غربی چنین وانمود می‌كنند (به صورتی تلویحی یا آشكار) كه انتظار و زمینه‏سازی عینكی است كه نظام جمهوری اسلامی از پشت آن به محیط می‌نگرد. آن‌ها به واسطۀ این سازه‏های معنایی محیط خود را درك می‌كنند و محتوای چنین افكار و تصوراتی اثری عمده به روی رفتار و تصمیم‌گیری‏های سیاسی آن‌ها دارد. (نك: های، 1385: 323-324) چنین منطق و نتیجه‌گیری هر اندازه هم قوی و جالب توجه باشد داده‏های بسیار اندكی را برای مفروضات خود دارد. در این استدلال رسانه‌ای نخست تلاش می‌شود برای اتهامات ادعایی به یك نظام سیاسی خصم، توجیهی در درون خود نظام فكری آن یافته شود. اما درست در مرحلۀ بعدی این‌گونه القا می‌شود كه ناگزیر اعتقاد به ظهور منجی و تلاش برای زمینه‏سازی در این جهت، با خود عقلانیت و عملی را به همراه می‌آورد كه انسان‌ها باید از آن واهمه داشته باشند و احساس ناامنی كنند؛ زیرا این انگاره‏های ایدئولوژیك می‌توانند مجوز هرگونه رفتار اهریمنی و شریرانه‌ای باشند كه هنوز رخ نداده‌اند.
كژدیسه‌نمایی‏ها
اهریمن‌سازی یكی از شیوه‏های توسل به ترس در شیوه‏های جنگ نرم است (رنجبران، 1388: 14) به‌ویژه این اهریمن‌سازی در قبال مسلمانان یك رویكرد جاری رسانه‌ای بوده است. (رضایی یزدی، 1386) به صورت كلی، انتساب اعتقاد به موعودباوری سبب می‌گردد دلایل
ذهنی و فكری تمایل و علاقه‌مندی به حمایت از رفتارهای برهم‌زنندۀ امنیت و ثبات بین‏المللی توسط یك دولت یا جریان متخاصم در ذهن مخاطب غربی روشن شود. سابقۀ نسبت
برقرار ساختن میان این دو مسئله فقط محدود به ایران نمی‌شود، بلكه بارها نسبت به دیگر كشورها و جریان‌های اسلامی نیز به كار رفته است. (كریم، 1386: 173-174) اسناد موعودباوری سبب می‌شود تا این موارد كه در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده‌ترین موضوعات در عملیات برخورد روانی است توجیه و ریشۀ معرفتی و ایدئولوژیك خود را
بیابد. حمایت از تروریسم، تلاش برای تولید سلاح هسته‌ای و دیگر سلاح‏های كشتار جمعی، مداخله در امور كشورهای دیگر و عامل تشنج بودن در خاورمیانه و جهان اسلام (الیاسی، 1389: 181) باید مكانیزم و فرآیندی را یافت كه بر اساس آن موعودباوری و تلاش برای زمینه‏سازی جهت ظهور منجی (در این مورد، امام زمان) از طریق نظام دلالت پنهانی با این پركاربردترین اتهامات علیه ایران مترادف گرفته شوند. به عبارت دیگر، این‌گونه نشان داده شود كه زمینه‏سازی مترادف با اتهامات پیش‌گفته در بالاست و هر نوع تلاش به‌طور كلی در جهت زمینه‏سازی
عملی مخدوش‌كننده محسوب می‌گردد. فرآیند این كژدیسه‌نمایی رسانه‏ای در سه مرحله
رخ می‌دهد:
1. اهریمن‌سازی از طریق تحویل مفهوم زمینه‏سازی شیعی به موعودباوری شیطانی و گرایش‏های نابودگری جهان؛ در فرهنگ غربی و تاریخ اندیشه‏های دینی ـ سیاسی اروپایی تفكر اتوپیك و آرزومندانه دارای ویژگی‏هایی است كه هنگامی كه سخن از هر نوع موعودباوری به ميان مي‌آيد، افكار عمومی آن را به سنگ محك مدل اروپایی می‌زنند؛ چه در شكل هزاره‏های شكوهمند و چه به شكل هزاره‌گرایی. از آن‌جا كه وظیفۀ چنین تفكرات اتوپیایی متلاشی كردن قیدها و شرایط حاكم (از جمله بهره‌مندی‏ها از نظام موجود) است در نتیجه اعتقاد به موعودباوری مترادف از دست دادن همۀ آن راحتی‏ها و فراخ زیستی‏هایی در نظر آورده می‌شود كه ترتیبات نهادی شده و جاری كنونی برقرار ساخته‌اند. (مانهایم،1380: 272-273) در نتیجه، چنین القا می‌گردد كه زمینه‏سازی برای ظهور منجی دارای دست‌كم این پیامد است كه همۀ آن‌چه راحتی‏های سبك زندگی كنونی برای شما دارد، ارزش‌هایی كه حیاتتان بر محور آن تحرك دارد، باید زوال یابد و نیست گردد.
2. به‌كارگیری همزمان روش‏های تبلیغی همراهی، الگویی و القاي غیرمستقیم؛ وقتی تبلیغات در حمله به یك مفهوم و اندیشه با فهم، افكار و عقاید مخاطبان خود همراه می‌شود روش همراهی، هنگامی كه از اندیشه و مفهومی با ارجاع به یك نمونه تفسیر ارائه می‌گردد، روش الگویی و تأكید بر معانی به صورتی كه نتیجه توسط مخاطب بر اساس پیش انگاشت‌های ذهنی‌اش گرفته شود روش القاي غیرمستقیم به كار برده شده است. (شیرازی،1380: 162، 164 ،168) در این فرآیند اهریمن‏سازی هر سۀ این روش‏ها به صورت موازی و گام‌به‌گام به كار برده می‌شوند. در مورد زمینه‏سازی و انتظار، این سه گام به ترتیب این‌گونه عملی می‌گردد: اعتقاد به همسانی زمینه‏سازی و ایجاد شرارت در جهان از طریق روش همراهی، الگوسازی از زمینه‏سازی به عنوان یك الگوی اندیشۀ اهریمنی و شریرانه و خواهان خشونت از طریق روش الگوسازی و سرانجام، تكرار مداوم اخباری حاكی از این‌که رویكرد دولت ایران امام زمانی است. (رادیو فردا؛ الف و ب) و بر عهدۀ مخاطب نهادن نتیجه‌گیری، او از طریق این القاي غیرمستقیم لاجرم از خود خواهد پرسید: پس پیامد رویكر موعودباور چیست؟
3. تحكیم‌سازی و پایدار نمودن تصویر ذهنی ایجاد شده، برای آن‌که فرآیند حمله به ساختار معنوی دشمن جهت نابود كردن او كامل شود باید به تأثیری بلندمدت در فرآیند تبلیغ رسانه‌ای دست یافت. (نصر، 1387: 159) در این جهت پایداری در تصاویر ذهنی ایجاد شده را گزارش‏های اغراق‌آمیز رسانه‌ای ایجاد می‌كنند. (پرایس، 1388: 66) فرآیندی كه در این جهت رغم می‌خورد این‌گونه است:

نخست از ‌سازۀ معنایی انتظار و زمینه‏سازی تصویری در درون پرانتز و جدا از آن‌چه واقعاً نمی‌تواند باشد ساخته می‌شود. سپس میان آن و تحولات عینی نسبت‌سنجی می‌گردد و تلاش می‌شود نسبت‌های آن بدیهی انگاشته شود. ارائۀ این نسبت به صورتی است كه كژدیسگی را تحكیم و بازتولید كند. فرآیند نیز اغراق هم همین دوسویگی را دارد و آن را تحكیم می‌كند. در این مسیر نه فقط زمینه‏سازی و انتظار ساختۀ رسانه‏ها به صورتی مداوم باز تولید می‌شود، كه فرآیند كژدیسه‌نمایی هم در كنار آن تداوم می‌یابد.
آن‌چه در این فرآیند نباید مورد اغفال قرار گیرد نقش و جایگاه رسانه است. در جهان سرشار از رسانۀ كنونی، قسمت عمده و غالب فهم از مفاهیم را رسانه می‌سازد. رسانه‏ها از سویی به این دلیل كه به سبب خصلت گذرایی و مروری بودن و نیز سریع بودن خود نمی‌توانند مفاهیم و اندیشه‏ها را به صورتی عمیق و ریشه‌ای بررسی كنند، استعداد بسیار عالی در كژدیسه‌سازی دارند. از سوی دیگر، خصلت رسانه به‌گونه‌ای است كه از هر واقعه یا مفهومی به صورتی ناخواسته تصاویری اسطوره‌مانند ارائه می‌دهد. هر مفهوم از پیش و بدون آن‌که از آن دركی صورت گیرد، دارای جایگاه و قالبی است كه برایش در نظر گرفته شده و كاركرد آن نیز در همان قالب است. این اسطوره‌سازی‏ها در جهت سیاست‏های تبلیغی و برای كسب همراهی عمومی در پی‌گیری با یك سیاست خاص انجام می‌گیرد و بار آن هم بر عهدۀ رسانه است.
اصلاح كژدیسه‌نمایی نسبت به مفهوم انتظار در سطح رسانه‏ای
آیا می‌توان در این پیكار رسانه‌ای كه آسیب‌های قابل توجهی را بر مفهوم انتظار و زمینه‏سازی جهت ظهور منجی وارد می‌آورد به گونه‌ای متقابل عمل كرد؟ برای امكان سنجی امكان مقابله با موانع و آسیب‌های زمینه‏سازی درعرصه رسانه باید به چند نكته توجه كنیم:
1. در چه محیط اطلاعاتی به سر می‌بریم؟ در محیط بین‏المللی جامعه و محیطی سرشار از رسانه‏ها وجود دارد، اما نباید به فراوانی یا نوع رسانه‏ها و نیز نیات خبررسانی‏ها و قصدشان از تصویر‌سازی‏ها و ارائۀ اطلاعات توجه كنیم. باید بر روی خود پیام‏ها تمركز كرد (وبستر، 1383: 51) صرف‌نظر از رد یا قبول و جذب یا رد این اطلاعات و خبررسانی‏ها نباید اجازه داد كه تفاسیر كژدیسه از انتظار و زمینه‏سازی به واژگان محیط نمادین پیام‌رسانی بدل شوند. به عبارت دیگر، نباید اجازه داد كه چنین مفاهیمی در دریایی از نشانه‏های شناختی محرف غرق شوند.
2. برای درهم‌شكستن سازه‏های معنایی كژدیسه، باید بار مقایسۀ عینی و تجربی را افزون كرد. به عبارت دیگر، این مسئله كه تفاسیر معنایی تحلیلی اعتبار خود در افكار عمومی را تا چه اندازه حفظ می‌كنند، بسته به نحوۀ رویارویی آن با جهان عینی و رویدادهای واقعی است. (Marsh,1999: 11-14) اگر سازه‏های كژدیسه‌ای كه نسبت به زمینه‏سازی توسط رسانه‏ها ساخته می‌شود با واقعیات تجربی رودرو گردند و جعلی و برساختۀ ذهن بودنشان نشان داده شود مشخص خواهد شد چنین تفاسیری جز اسطوره‏هایی مجعول و ابزاری برای تبلیغات سیاسی نیستند.
3. به هر روي، چه به صورتی تحریف شده و معوج و چه به صورتی منطبق با واقع و حقیقت انتظار و زمینه‏سازی برای ظهور منجی، به عنوان سازه‏هایی معنایی در روابط بین‏المللی وجود دارند كه می‌توانند شكل‌دهندۀ بسیاری از فرآیندها و پویایی‏ها سیاسی منطقه‌ای و جهانی باشند. رد سازه‏های معنایی نادرست در صورتی تأثير و كارآیی خواهد داشت كه سازه‏های معنایی منطبق‌تر با حقیقت به صورتی رقیب در كنار آن‌ها حیات داشته باشند و فعال گردند. پس در كنار افشای تفاسیر و اسناد نسبت‏های نادرست از انتظار و زمینه‏سازی باید نسبت به جایگزینی صورت‌های حقیقی آن در بعد رسانه‌ای كوشا بود.
نتیجه
در این نوشتار، به صورت كوتاه بيان كرديم كه دو مفهوم انتظار و زمینه‏سازی برای ظهور
به عنوان دو سازۀ معنایی در روابط بین‏المللی دارای هستی و حیات شناختی هستند. نیز گفتيم
كه به دارا بودن همین هستی مورد تحریف و بازنمایی كژدیسه‌ای قرار می‌گیرند تا چون ابزاری برای حمله و تبلیغات روانی علیه مسلمانان و به‌ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران به كار
روند. فرآیندهای این تحریف و آسیب‌های مترتب بر آن را شرح دادیم و اشاره كردیم كه
‌این تفاسیر معنایی را رسانه‏ها در بعد جهانی چگونه می‌سازند، تحكیم و تقویت می‌بخشند
و بازتولید می‌كنند. برای نتیجه‌گیری هم باید سخن را با این نكته به پایان بریم كه اصلاح یك تفسیر مجعول رسانه‌ای، نه فقط با یك نقد منفی و مبتنی بر رد، بلكه با جایگزینی تصاویر ذهنی اصلاح شده در محیط رسانه‌ای بین‏المللی نسبت به انتظار و زمینه‏سازی و با نقدی ایجابی مقدور خواهد بود.

منابع
1. الیاسی، محمدحسین، عملیات روانی امریكا علیه ایران؛ در عملیات روانی و رسانه، به كوشش: جمعی از پژوهش‌گران، تهران، ساقی، 1389ش.
2. پرایس، گرت، دست‌نامه مدیریت رسانه، ترجمه: روشندل اربطانی و حمیدرضا پاكدل، تهران، سروش، 1388ش.
3. چرنوف، فرد، نظریه و زبر نظریه در روابط بین‏الملل: مفاهیم و تفسیرهای متعارض، ترجمه: علی‌رضا طیب، تهران: نی، 1388ش.
4. دانسی، مارسل، نشانه‌شناسی رسانه ها، ترجمه: گودرز میرانی و بهزاد دوران، تهران، چاپار ـ آنیسه‌نما، 1387ش.
5. رضایی یزدی، محمد، «تصویر مسلمانان در سینمای هالیوود: درآمدی بر اهریمن‌سازی مسلمانان در رسانه‏های غربی»، گردآورندگان: محمدرضا جوادی یگانه و حمید عبداللهیان، فصل‌نامه دین و رسانه، تهران: طرح آینده، 1386ش.
6. رنجبران، داود، جنگ نرم، تهران، ساحل اندیشه 1388ش.
7. شیرازی، محمد، جنگ روانی و تبلیغات، مفاهیم و كاركردها، تهران: دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در دانشكدۀ فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 1380ش.
8. كریم، كریم. اچ، «جنگ، تبلیغات و اسلام در منابع اسلامی و غربی»، جنگ، رسانه‏ها و تبلیغات، تدوین: یحیی كمال‌پور، ترجمه: عباس كاردان و سعید كلاهی، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات ابرار معاصر، 1386ش.
9. كسلز، آلن، ایدئولوژی و روابط بین‏الملل در دنیای مدرن، ترجمه: محمود عبدالله‌زاده، تهران، دفتر پژوهش‏های فرهنگی، 1380ش.
10. مانهایم، كارل، ایدئولوژی و اتوپیا: مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی شناخت، ترجمه: فریبرز مجیدی، تهران، سمت، 1380ش.
11. نصر، صلاح، جنگ روانی، ترجمه: محمود حقیقت كاشانی، تهران، سروش، 1387ش.
12. وبستر، فرانك، نظریه‏های جامعه اطلاعاتی، ترجمه: اسماعیل قدیمی، تهران، قصیده‌سرا، 1383ش.
13. ویمر، راجر؛ دومینیك، جوزف، تحقیق در رسانه‏های جمعی، ترجمه: كاووس سیدامامی، تهران، سروش؛ مركز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه‌ای، 1384ش.
14. هالستی، كی. جی، «تبلیغات و نقش آن در سیاست خارجی»، ترجمه: حسین حسینی، مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی، تهران، پژوهشكدۀ علوم دفاعی ـ استراتژیك دانشگاه امام حسین، 1372ش.
15. های، كالین، درآمدی انتقادی بر تحلیل سیاسی؛ ترجمه: احمد گل‌محمدی، تهران، نشر نی، 1385ش.
16. هیوئر، ریچارد، روان‌شناسی تحلیل اطلاعات: دشمن چگونه می‌اندیشد؟، ترجمه: احمدرضا تقا و علی‌رضا فرشچی، تهران: دورۀ عالی جنگ، دانشكدۀ فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 1380ش.
17. Campbell, David, Writing Security: United States Foreign Policy and Politics of Identity (Manchester: Manchester University Press, 1998)
18. Hacking ,I The social construction of what? (Cambridge: MIT press, 1999)
19. Marsh ,David, introduction: explaining change in postwar British, in: postwar British politics in perspective (Cambridge: Polity, 1999)
20. Kurki ,Milja, Causation in international relation (Cambridge: Cambridge University Press, 2008)
21. www.radiofarda.com/content/F1_hidden…/447762. html
22. www.radiofarda.com/content/F11_Iran. . . /2123167. html
https://ayandehroshan.ir/vdcj.yevfuqeyasfzu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما