تاریخ انتشارپنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۶
کد مطلب : ۷۷۹
۰
plusresetminus
به كجا چنين شتابان /يادداشتی بر ترانه هاى هرم حضور
به كجا چنين شتابان /يادداشتی بر ترانه هاى هرم حضور ... سيد على اصغر موسوى

كيست اين پنهان مرا در جان و تن
كز زبان من همى گويد سخن
شايد هيچ سرآغازى براى نقد بهتر از شناختن خود « نقد » نيست. اين كه هدف از نقد چيست؟! و نقد  چه حسى را براى اثر دنبال مى كند؟! اين كه هر اثرى را بايد در چارچوبى معين نقد كرد يا نه؟! آن چه مسلّم است، وقتى صحبت از نقد شعر يا هر گونه نوشته منظوم و مخيل و آهنگين كه به شعر نزديك، يا از جنس شعر باشد پيش مى آيد؛ معيار هايى هم براى نقد در نظر گرفته مى شود. معيارهايى از قبيل: صنايع لفظى و معنوى، يا همان تكنيك و محتوا كه هر كدام باز در نوع خود معيارهاى مشخص شده اى دارند.
اگر ما مى خواهيم در موضوعى آزاد، اثرى بيافرينيم؛ نمى شود در محتواى آن بحث كرد و به خاطر غنا بخشيدن به بار تكنيكى، محتوا هم گاهى فداى تكنيك مى شود. اما وقتى ما موضوعى را مطرح مى كنيم و آن موضوع داراى معيارهايى فراتر از معيارهاى نقد، بلكه فراتر از هر موضوع معمولى است بايد حد و مرزى هم براى ساختار شكنى ها و نو آورى معين كنيم، بايد صريحتر بيان كنم: وقتى  موضوع اثرى؛ يك موضوع مذهبى و خاص در عين عامه گرايى باشد و آن را بخواهيم در قالب فولكوريك عاميانه مطرح كنيم؛ بايد با چه نگرشى به آن بپردازيم؟!
آيا، استفاده ابزارى از زبان چه عاميانه، چه خاص براى تمامى آثار مذهبى و غير مذهبى بايد يك سان به كار برود؟! چگونه معيارهايى بايد براى آفريدن يك اثر مذهبى، به كار برود كه در آن هم شأن ممدوح؛ هم تكنيك ضعيف نشود، هم ارزش اثر از بين نرود؟ هم احساس برانگيز باشد، هم اثر گذار. هم مورد عنايت عارف باشد هم مورد پذيرش عامى! اگر هم درباره موضوعى فاخر همچون انتظار سروده شده باشد! فرقى نمى كند در قالب غزل يا دو بيتى، به شكل ترانه، سرود، مدح و ... باشد. تنها تفاوت هاى موجود در اشكال مختلف شعر، كاربردهاى تكنيكى آن است، نه محتوايى؛ كه در آثار مذهبى اغلب وحدت محتوايى به چشم مى خورد. معمولاً كسى براى بيان يك حس مذهبى از سبك هاى رايج پُست مدرن، براى ابراز احساساتش استفاده نمى كند، چرا كه با هم سازگارى ندارند.
نكته قابل توجه ديگر اين كه، در آثار مذهبى و به خصوص آنهايى كه براى مدح كسى ساخته مى شوند، عامل اصلى، شناختن، شأن و منزلت، عقايد و افكار و جايگاه دينى شخص ممدوح است كه بر حسب آن، قالب سرود ها و نوشته ها تنظيم مى گردد. اين سخن، البته منافاتى با فرم و تكنيك گفتارى و نوشتارى ندارد، كه مبين شناخت جايگاه و پيام و تأثير اثر است.
هر نوع ارتباطى چند جزء دارد: فرستنده، گيرنده، پيامى كه رد و بدل مى شود، رمز مشترك كه پيام را قابل فهم مى كند و نوع تماس يا فضاى مادى ارتباط كه پيام در آن منتقل مى شود. براى تركيب واژه، بايد به معادل هايى توجه كنيم كه از لحاظ معنايى، وزنى و آوايى، معادل هم باشند، در شعر بر خلاف گفتار معمول، واژه ها صرفاً در كنار هم قرار نمى گيرند كه انديشه اى را منعكس كنند بلكه توالى آنها معطوف به انگاره هايى از شباهت و تقابل و توازى مى شود، كه با استفاده از آوا، معنا، وزن و دلايل ديگر به وجود مى آيند.
اگر چه متون و نثرها، به مجاز گرايش دارند ولى اغلب آثار شعرى، رمانتيك و نمادگرا فارسى و غير فارسى به استعاره پاى بند هستند.
https://ayandehroshan.ir/vdcgry9u4ak9u.pra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما