تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۴۱
کد مطلب : ۸۳۰
۰
plusresetminus
نقش فرم در پرداخت محتوای مهدوی در هنرهای تجسمی
چکیده
فرم و محتوا دو مقوله اصلی اثر هنری به شمار می‌آیند. فرم همان صورت اثری هنری است و معنا و محتوای اثر هنر، چیزی است که مخاطب از اثر هنری برداشت می‌کند. تاریخ زیبایی‌شناسی شاهد جدال این دو مفهوم بوده و با توجه به رابطه آن‌ها و اهمیت یکی بر دیگری، در برخی اندیشه‌ها و مکتب‌های مختلف، بر اساس آن هنر و زیبایی تعریف و تفسیر شده است. بر این اساس، رابطه این دو به رغم آن‌که در خارج قابل تفکیک نیستند و این تفکیک تنها ذهنی است، بسیار مهم به نظر می‌رسد و به اعتراف بسیاری از هنرمندان و فیلسوفان، این دو در یکدیگر تأثیری بسزا دارند، چنان‌که هر تغییری در فرم اثر هنری، باعث تغییر در مفهوم آن خواهد شد و مطابقت نداشتن فرم با محتوای مورد نظر هنرمند، بیان محتوایی هنرمند را ناقص و نامفهوم جلوه خواهد داد.
مفاهیم مهدوی از جمله مفاهیمی هستند که قابلیت حضور در آثار هنری را دارند. در این نوشتار کوشش شده به روش تحلیل فلسفی با بررسی مفاهیمی چون فرم، معنا و محتوا در اثر هنری، رابطه فرم و محتوا در اثر هنری و سرانجام، مفاهیم مهدوی بررسی شود و در نهایت با ارائه شواهد و دلایل، این مسئله استنباط می‌شود که با هر فرم و صورتی نمی‌توان مضامین مهدوی را در هنر به تصویر کشید و به طور قطع برخی از فرم‌ها قابلیت بیان مضامین مهدوی را ندارند.

مقدمه
«فرم‏» یکی از اصطلاحات کلیدی به شمار می‌رود که‏ استفاده از آن در مباحث هنری بسیار رایج است؛ به گونه‏ای که می‏توان‏ آن را یکی از مهم‏ترین مفاهیم پایه‏ای هنر در نظر گرفت. با شنیدن یا مشاهدۀ فرم، از این واژه، مفهومی محسوس مشترک بین عموم‏ استنباط می‏شود. اما ارائه تعریفی دقیق و تحلیلی از آن با بیانی صریح، دشوار است.
مفهوم فرم یا صورت نزد عموم مردم همچون مفاهیم بنیادینی چون فضا، هستی و زمان جزو بدیهیاتی است که هرکس‏ علاوه بر ارتباطی که در چارچوب ادراک خود از جهان و محیط زندگی با آن‏ها دارد، در حیطۀ تخصص و فعالیت حرفه‏ای خود نیز به گونه‏ای‏ خاص و از زاویه‏ای ویژه آن‏ را تبیین می‏کند. افزون بر این، باز بودن حیطۀ معنایی‏ «فرم» و امکان به وجود آمدن سوء تفاهم در درک‏ مفهوم این واژۀ اساسی، ضرورت پرداختن به وجوه‏ مختلف معنایی آن را تأکید می‏کند.
اگرچه معنا یا محتوای اثر هنری در عمل و خارج از فرم قابل تفکیک نیست، اما از نظر تئوری می‌توان آن‌ها را جدا کرد. وابستگی بیش اندازه این دو مفهوم در هنر، آن‌ها را تفکیک‌ناپذیر کرده و این وابستگی سبب تأثیرگذاری این دو مفهوم در یکدیگر شده است. بنابراین تردیدی نیست که وقتی انسان به جنبه ظاهری یا مادی اثر هنری توجه می‌کند، چگونگی چنینش و نوع فرم استفاده شده در این اثر هنری باعث انتقال معنایی به انسان می‌شود.
فرم و محتوا در اثر هنری از جمله مباحثی به شمار می‌رود که از دیرباز با مباحث تئوری هنر همراه بوده است. اگرچه اصطلاح فرم از زمان کانت مطرح شد، اما فیلسوفان و نظریه‌پردازان هنر به صورت غیر مستقیم به این مسئله اشاره کرده‌اند. بر این اساس، فرم و صورت می‌توانند نقش اساسی در نظریه تقلید یا بازنمایی داشته باشد.
روش و پیشینۀ تحقیق
روش کلی این تحقیق تحلیلی _ فلسفی، و روش دست‌یابی اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه‌ای است.
درباره فرم یا صورت و محتوای اثر هنری، تحقیقات فراوانی انجام شده است؛ اما بیشتر این تحقیقات در تبیین هر یک از این دو به تنهایی صورت گرفته و در برخی موارد، هر کدام از فرم و محتوا مبنای یک تئوری درباره هنر بوده‌اند. کانت _ فیلسوف برجسته آلمانی _ مبنای تفکر زیبایی‌شناسی خود را بر اساس مفهوم فرم تبیین کرد. می‌توان گفت او اولین شخصی بود که مفهوم فرم را در هنر به صورت ویژه در مباحث زیبایی‌شناسی برجسته کرد؛ اما این بدان معنا نیست که او نخستین فردی است که فرم را مطرح کرده است؛ چرا که نقش اساسی فرم را در نظریاتی چون تقلید و بازنمایی نمی‌توان نادیده گرفت. از سوی دیگر، درباره مباحث مهدوی و مخصوصاً هنر مهدوی تحقیقاتی انجام شده است که در هیچ‌کدام این مسئله که چه فرم‌هایی در هنر قابلیت انعکاس مفاهیمی چون مهدویت را دارند و آثاری که این مفاهیم را بیان می‌کنند باید چه ویژ‌گی‌هایی را داشته باشند بررسی نشده است. از این‌رو به نظر می‌رسد نوشتار پیش رو، نخستین تحقیق در این‌باره باشد.
فرم زیبایی‌شناسی
فرم یکی از مقوله‌های کلیدی زیباشناسی است که ارائه تعریف جامع و مانعی از آن ساده نیست. تعریف و تبیین فرم یا صورت، مستلزم پرداختن به شماری از سیستم‏ها یا دستگاه‏های زیباشناسی است. در واقع مقوله فرم حاصل تغییر و تحول یک جریان تاریخی است. خود زیباشناسی نیز یک فرایند تاریخی به شمار می‌آید و در واقع جزئی از کل تمدن غربی است و وقتی به این فرایند تاریخی دقت کنیم، می‌بینیم که زیباشناسی یکی از عرصه‏ هایی است که دو مفهوم سوژه و ابژه در آن به هم گره می‏خورند.
اصطلاح یونانی‏ Eidos اساساً به مفهوم‏ نمای یک چیز است و به معنای آن‌چه که چیزی را بدان تشخیص‏ می‌دهیم؛ آن‌چه به‏طور معمول صورت محسوس و شخصیت یک‏ شیء را به واسطۀ نمای دیداری آن شامل می‏شود. یک شیء به اعتبار فرم‏ (Eidos) خود _ طی احساس بصری‏ اولیۀ تشخیص تا درک مجرد جوهر _ تشخیص داده و شناخته می‏شود و برای ما به عنوان یک موجودیت ممتاز آشکار می‏گردد. (Turner, 1996: Vol 11, 313)
مفهوم فرم در هنر، بر اساس آن‌چه در دائرة المعارف آمریکانا آمده است، چنین‏ است:
هرچه مستقیماً به مشاهده و ادراک آید...بافته‏ای از نسبت‏های درونی _ از قبیل تضاد در تونالیته، توازی در سطح‏بندی، کمپوزسیون (ترکیب‏بندی) در نقاشی _ عناصر و کیفیت کاری‏ هنری. (Lieber and others, 1851: 601)
در کتاب آموزشی مبانی هنر، تعریف‏هایی درباره «فرم» ارائه‏ شده است که بدین قرارند:
معنای لغت فرم عبارت است از نظام‏ قرارگیری مصنوع و اختیاری تمام عناصر بصری مطابق با قواعدی که‏ وحدت ارگانیک را در کل کارهای هنر، بسط خواهند داد.(Ocvirk and others, 2008: 4)
در جای دیگر همان کتاب فرم را به عنوان «کلیت فیزیکی یک کار هنری» (He: 66) و در جای دیگر، آن را «مجموع همۀ واسطه‏ ها و فنون استفاده‏ شده و نظام سه‏ بعدی عناصر درون یک کار هنری»(He: 178) معرفی می‏کند.
تارتارکیه‌ویچ معتقد است در سیر تاریخ زیبایی‌شناسی در غرب برای فرم پنج معنا تا به حال در نظر گرفته شده است (تاتارکیه‌ویچ، 1385: ج3، 1961- 1966):
...
https://ayandehroshan.ir/vdceb78vijh8x.9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما