تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۳۷
کد مطلب : ۱۱۶
۰
plusresetminus

جاده‌های بارونی

علی سعادت شایسته
شب روی پنجره چادر می‌کشه
نفس خونه دیگه درنمی‌یآد
هر چی فال گریه‌ها رو می‌گیریم
چیزی از تنهایی بهتر نمی‌یاد

پشت پلکای همیشه بسته‌مون
واسه‌ی قشنگ‌یا جا نداریم
همه‌ی دنیا رو هم به ما بِدَن
سهمی از ترانه اما نداریم

توی شب‌پرسه‌ی کوچه‌های دور
آخرش ماهِ‌مونو گم می‌کنیم
یکی فانوسی بده به دست‌مون
ما داریم راهِ‌مونو گم می‌کنیم

کوچه‌ها رو یکی آبی بکشه
مسیر دریا به ما نمی‌خوره
چرا از هق‌هق این پنجره‌ها
هیچ‌کسی این روزا جا نمی‌خوره

من صدای تشنه‌ی پنجره‌هام
آخرین هق هقمو نمی‌شنوین
دارم التماس بارون می‌کنم
دستای عاشقمو نمی‌شنوین

ابرا آبستن یه ترانه‌اند
آسمون از شب بارون می‌خونه
نبض جاده‌های بارونی شهر
داره از اومدن اون می‌خونه
https://ayandehroshan.ir/vdcbu0b8prhb8.iur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما