تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۱۷
کد مطلب : ۱۱۳
۰
plusresetminus
یه مترسک تو کویرم
که تو چنگ غم اسیرم
از خدا چیزی نمی‌خوام
به جز این‌که زود بمیرم

قدیما بازی می‌کردم
لای ساقه‌های گندم
تا بمونه نون همیشه
توی سفره‌های مردم

اما حالا دیگه خشکه
همه جای خاطراتم
کجا رفته اون که می‌گفت
تا همیشه من باهاتم

کجا رفتن اون کلاغا
که می‌شستَن روی شونه‌م
نمی‌ترسیدن از این‌که
واسه‌شون آواز بخونم

قدیما با این‌که از من
یه جورایی کینه داشتن
تو دل مزرعه‌هاشون
منو تنها نمی‌ذاشتن

وقتی تو مزرعه‌هامون
کسی بذری نمی‌پاشه
بهتره تن مترسک
هیزم بخاری باشه

تو که از نگاه خیست
تن باغا جون می‌گیره
به خدا کویر، غریبه
کاری کن دلش نگیره

یه مترسک تو کویرم
تو بیا که جون بگیرم
اگه تو پیشم نباشی
به خدا قسم، می‌میرم
https://ayandehroshan.ir/vdcicpaz2t1az.bct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما