تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۷
کد مطلب : ۱۰۸
۰
plusresetminus
بگو کدوم ستاره‌ای سر زده از چشای تو؟
کجای بغض آسمون گم شده رد پای تو؟
این همه جمعه و غروب، این همه سقف و پنجره
دنبال تو یه شاعر دیوونه تا کجا بره؟
حق نداره سر بذاره به دشت و کوهای کبود؟
سراغتو بگیره از بنفشه‌های سُرمه سود؟
حق نداره که پشت پا به رسم دنیا بزنه؟
دنبال بوی پیرهنت، خیمه به صحرا بزنه؟
در به در تواَن همه با گریه‌های زیر لب
کفترای اهل بقیع، نخلای سرد بی‌رطب
«راز رشیدِ» سر به مُهر! قصه‌ی ما به سر رسید
چشمای خواب ندیده‌مون، یوسف زهرا رو ندید
یه عالمه آرزوی پیر با قَدای خم داریم
بدون تو، تو زندگی، ماه و ستاره کم داریم
تو نیستی و خورشیدمون، رنگی به صورت نداره
زندگی، هیچی غیر سردی و کدورت نداره
ادامه‌ی صبر خدا! بهونه‌ی عمر زمین!
خونه به دوشی ترانه‌های ناکامو ببین!
یه عمره هی غزل می‌شم، سر به خیابون می‌ذارم
اما دیگه خسته شدم... دارم تو رو کم می‌یارم
ترسم اینه عمر دلم به دیدن تو قد نده
تموم بشم با یه بغل حرفای خیس و نَزَده
...
حتی اگه خدا تموم اشکامو جواب کنه
دست کَمِش باید ترانه‌ها رو مستجاب کنه
ترانه‌های خون به دل که خواب دریا می‌بینن
تو رو تو بخت آینه‌های رو به فردا می‌بینن
...
بگو کدوم ستاره‌ای سر زده از چشای تو؟
کجای بغض آسمون گم شده رد پای تو؟
https://ayandehroshan.ir/vdcca4qs82bqx.la2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما