تاریخ انتشارسه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۰۷
کد مطلب : ۱۰۱
۰
plusresetminus

ابر

امیر اکبرزاده
تکیه می‌زنن به بارون شونه‌های سنگی من
آسمون خیلی حقیره واسه‌ی دلتنگی من
چتر دستاتو که بستی لرزه افتاده به شونم
خیس می‌شه پلک خیابون وقتی از بارون می‌خونم
یاد اون روزا می‌افتم که تو خلوت خیابون
دست به دست هم می‌دادیم زیر چتر خیس بارون
اون روزا که با من و تو ناودونا غزل می‌خوندن
کاشکی خاطره نبودن کاشکی تا ابد می‌موندن
حالا خیس می‌شه خیابون هر جایی قدم می‌ذارم
من یه ابر دل شکستم که تو تنهایی می‌بارم
نیستی و آسمونم رو ابرای تیره پوشونده
گریه‌های زیر بارون از غرورم باقی مونده
https://ayandehroshan.ir/vdcfiydyaw6dx.giw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما