تاریخ انتشاريکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۵
کد مطلب : ۸۷۵
۰
plusresetminus
تمدّن‌سازی و هنر زمینه‌ساز؛ تصمیمی موعودگرا، راهبردی فعال

چکیده
امروزه در دنیایی زندگی می‌کنیم که در آن «هنر» شاهد انواع تعارضات در قول و عمل است و میان اندیشه‌های ناب در هنر با جلوه‌های جذاب آن در صحنۀ عمل، تفاوت‌هایی وجود دارد. نمونه‌ای از این تعارضات را می‌توان در نوع نگاه و تعامل ارزش‌های غربی با هنر دانست. در این نگاه از یک‌سو هنر به عنوان یک ابزار مقدس و محترم برای گسترش افکار انسان‌ها به شمار می‌رود و آزاد محسوب می‌شود و از سوی دیگر، اگر همین هنر ابزاری برای انتقال مفاهیم ناب و ارزش‌های اصیل ادیان الهی باشد، مورد نکوهش قرار می‌گیرد. با وجود تمام این نکات، بی‌تردید هنر یکی از كارآمدترین و ماندگارترین شیوه‌های گسترش عقاید و تأثیرگذاری بر افکار انسان‌ها بوده و به اعتباری می‌توان آن را از مهم‌ترین الزامات تمدن‌سازی به شمار آورد.
امروزه غرب نیز با درک اهمیت راهبردی این موضوع، از هنر در همۀ قالب‌ها استفاده می‏كند تا تمدن خویش را استحکام بخشیده و آن را در سطح جهان گسترش دهد. نمونه‌های متعددی از کاربردهای هنر در این زمینه مشهود و معلوم است که با توجه به چنین جایگاه ویژه‌ای، در این نوشتار نقش هنر در تمدن‌سازی و تعالی هنر زمینه‌ساز را به عنوان تصمیمی موعودگرا و راهبردی فعال در اندیشۀ ناب مهدوی معرفی می‌نماییم.

مقدمه
معمولاً وقتی از واژۀ تمدن یاد می‌شود، هنر، یکی از آشکارترین جلوه‌های آن خواهد بود. زندگی انسان‌ها در طول تاریخ نیز همواره با هنر همراه بوده است. تمدن‌های بزرگی چون ایران، مصر، چین، یونان و روم نیز از این قواعد برکنار نبوده و هنوز هم وجود شاعرانی توانمند در ایران‌زمین، اهرام ثلاثۀ مصر، پارچه‌های رنگین چین، هنرهای رزمی و ورزشی یونان و معماری‌های زیبای روم، برخی از جلوه‌های هنر و تمدن‌های پیشین هستند. از این‌روست که باید گفت هنر بر زندگی بشری سایه‌ای ژرف گسترده است.
از منظر دینی نیز هنر و علاقه به زیبایی، از امور فطری به شمار می‌‌روند و در حقیقت عطیه‌ای الهی قلمداد می‌شوند. ضمن این‌که هنر در اندیشۀ اسلامی جایگاهی ویژه داشته و مورد تأکید پیامبر اسلام و ائمۀ اطهار بوده است. البته وقتی در این‌جا از هنر صحبت می‌کنیم باید یادآور شویم که میان هنر دینی با هنر متداول امروزی ارتباطاتی وجود دارد. برای تبیین این تفاوت‌ها و روشن شدن موضوع، نخست باید به مفهوم «هنر» و «هنر دینی» نگاهی بیندازیم.
هنر
برای بسیاری از واژگان در حوزۀ علوم انسانی، ارائۀ یک تعریف واحد سخت و دشوار است. از جمله دلایل این موضوع، پیچیدگی مباحث حوزۀ علوم انسانی، تفاوت‌های فرهنگی و نقش آن‌ها در ارائۀ تعاریف گوناگون و نیز ریشه‌دار بودن مفاهیم این حوزه در طول تاریخ تمدن بشری است. هنر نیز از این موضوع خارج نیست و دربارۀ آن، تعاریف گوناگونی مطرح شده است. از جمله این‌که هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند، تشبیهی از جهان که ما از آن لذت می‌بریم، کوششی برای ایجاد زیبایی و عالم ایده‌آل و در نهایت شکل دادن به تجارب انسان است که بدان می‌نگریم و از آن لذت می‌بریم. به عبارتی دیگر هنر، مبتنی بر نوعی علم و معرفت باطنی است که سرچشمه‌ای آسمانی دارد.
یکی از مهم‌ترین تعاریف دربارۀ هنر، مختص به اقبال لاهوری است. وی می‌گوید:
مقصود از هنر، اكتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام كنند. هنری كه خاصیت عصای موسی یا دم عیسی در آن نباشد، چه فایده‌ای بر آن مترتب خواهد بود.
گفتنی است در ادبیاتِ هنر، تقسیم‌بندی‌های گوناگونی برای هنر ارائه می‌شود. برای مثال، برخی هنر را به هنرهای زیبا و برخی هنرهای سنتی تقسیم‌بندی می‌کنند. هنرهای زیبا مجموعه‌ای از هفت هنر هستند که عبارتند از: موسیقی، هنرهای دستی، هنرهای ترسیمی، ادبیات، معماری، حرکات نمایشی و هنرهای نمایشی. از سوی دیگر، هنرهای سنتی، مجموعه‌ای از هنرها و صنایع ظریفه‌ای هستند که در طول سده‌های متمادی با حفظ ریشه‌ها و سنت‌های خود رشد کرده، مراحل شکل‌گیری خود را گذرانده یا می‌گذرانند.
اما در این نوشتار، تعریف دیگری برای هنر ارائه می‌شود که البته در مطالعاتی دقیق‌تر و تخصصی‌تر می‌تواند محل بحث و گفت‌وگو نیز باشد. بر اساس این تعریف، هنر عبارت است از یک موهبت الهی که به سبب آن، خلقی بشری که متضمّن ارائۀ اندیشه، دیدگاه و جهان‌بینی خالق آن بوده و در نزد او دارای زیبایی منحصر به فردی است، حاصل می‌گردد.
در این تعریف، ویژگی‌هایی وجود دارد که عبارتند از:
_ هنر در ذات خود از جانب خدا بوده و دارای بار و ارزش معنوی است.
_ هنر تا زمانی که به خلقِ یک ایده یا اثر نرسد و در حقیقت از بالقوه به بالفعل تبدیل نگردد، قابل تعریف و البته سنجش نیست.
_ هر هنرمندی نگاه خود به جهان را در قالب آثار هنری‌اش نشان می‌دهد. از این‌رو هنر را می‌توان بازگوکنندۀ ضمایر درونی انسان‌ها و حتی جوامع دانست.
_ هر اثر هنری آن‌گاه ارزشمند است که نه از روی جبر و الزام که کاملاً بر پایۀ عمق وجود و خواست مبدع آن خلق شده باشد؛ زیرا هنرِ برآمده از اختیار و علاقۀ درونی هنرمند، در نزد او زیبایی ویژه‌ای دارد، وگرنه یک شعر به ظاهر زیبا ولی سروده شده بر اساس اجبار و فشار، قطعاً در نزد شاعرش فاقد زیبایی منحصر به فرد است.
_ هنر و آثار هنری با توجه به نظریات و سلایق گوناگون، دارای زیبایی‌های متفاوتند. یعنی یک فیلم می‌تواند در نزد برخی از افراد بسیار هنری و غنی، و در نزد دیگران بی‌ارزش و سخیف به شمار رود. دلیل این دو نوع قضاوت متعارض را نیز باید در هم‌راستایی یا تفاوت نگاه ارزیابان با اندیشه و جهان‌بینی کارگردان فیلم جست‌وجو کرد.
نکتۀ مهم در این بخش، دیدگاه رهبری به هنر است. ایشان از یک سو هنر را در متن جامعه، حاضر و جاری دانسته و جایگاه آن را ویژه می‌دانند و از سوی دیگر، ویژگی‌های ممتازی برای هنرمندان قائلند که مهم‌ترین آن عنایت الهی به آن‌هاست و البته نسبت به این موهبت، رسالت و تکالیفی نیز بر عهدۀ هنرمندان است. برای مثال، ایشان می‌فرمایند:
برخلاف تصور بعضی از دوستان، فرهنگ و هنر و ادب در کشور به‏هیچ‏وجه در حاشیه قرار ندارد. بلکه کاملاً در متن است... . هنر گوهر بسیار گران‌بهایی است که ارزش و گران‌بهایی آن فقط بدین جهت نیست که دل‌ها و چشم‌هایی را به خود جذب می‏کند. خیلی از چیزهایی که هنری نیست ممکن است چشم‌ها و دل‌هایی را به خود جذب کند. نه این یک موهبت و عطیۀ الهی است. حقیقت هنر، هر نوع هنری یک عطیۀ الهی است. اگرچه بروز هنر در چگونگی تبیین است، اما این همۀ حقیقت هنر نیست. پیش از تبیین یک ادراک و احساس هنری وجود دارد و نکتۀ اصلی آن‏جاست. بعد از آن که یک زیبایی، یک ظرافت و یک حقیقت ادراک شد از آن هزار نکتۀ باریک‌تر از مو که گاهی آدم‌های غیرهنرمند نمی‏توانند یک نکته‏اش را هم درک کنند، هنرمند با همان روح هنری و با آن چراغ هنر که در درون او برافروخته شده است، ظرایف و دقایق و حقایقی را ابراز می‏کند. این می‏شود هنر واقعی و حقیقی که ناشی از یک ادراک و یک بازتاب و یک تبیین است. در واقع هنر یک موهبت الهی و یک حقیقت بسیار فاخر است. به‌طور طبیعی کسی که این موهبت از سوی پروردگار مثل همۀ ثروت‌های دیگر به او داده شده است، باید بار مسؤولیتی را هم برای خودش قائل باشد.
هنر دینی
ارتباط بین دین و هنر از جمله مباحث مهم و اساسی است که اندیشمندان بسیاری در حوزۀ ادیان یا هنر دربارۀ آن سخن گفته‌اند. البته در اصل مکاتب اصیل دینی و تحریف نشده، به علت نوع نگاه متفاوت به این دو بحث، تعارضی بین دین و هنر مطرح نیست، اما به ‌علت وجود برخی از شبهات که در تفکرات غیردینی ریشه دارد، در ادبیات دینی به‌ویژه ادبیات اسلامی به موضوع ارتباط بین دین و هنر پرداخته شده است. اما آن‌چه در این میان بیشتر محل بحث بوده و متفکران مختلف نظرات گوناگونی را درباره‌اش بیان کرده‌اند، بحث هنر دینی است. این ترکیب که از تلفیق دو مفهوم مهم و کلیدی دین و هنر حاصل می‌گردد، در یک تعریف بسیار کلی به آثار هنری که خمیرمایه‌های دینی دارند، اطلاق‌شدنی است.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین هنر دینی مطالب مفیدی دارند؛ ایشان در این‌باره می‌فرمایند:
هنر دینی‌ آن‌ است‌ که‌ معارفی‌ را که‌ ادیان‌ الهی‌ و کامل‌تر از همه،‌ دین‌ مبین‌ اسلام‌ با هدف‌ سعادت‌ حقیقی‌ بشر به دنبال‌ ترویج‌ آن‌ بوده‌اند، در جوامع‌ انسانی‌ منتشر کند و در افکار بشر ماندگار و جاودانه‌ سازد... . در هنر دینی‌ الزامی‌ به‌ استفاده‌ از واژگان‌ یا نمادهای‌ مذهبی‌ نیست‌، بلکه‌ ترویج‌ هنرمندانه‌ مقولاتی‌ نظیر عدالت،‌ حقوق‌ انسانی‌ و مسائل‌ اخلاقی و پرهیز از ابتذال‌ و استحاله‌ هویت‌ انسان‌ و جامعه می‌تواند نمونه‌های‌ خوبی‌ از هنر دینی‌ باشد.
با عنایت به این نگاه، تنها به عنوان یک نمونه و در مقام پاسداشت مقام جناب ابوطالب به ابراز ایمان ایشان، آن هم حاوی پرمغزترین و پرمعناترین مفاهیم ولی در قالب هنر دینی اشاره می‌کنیم. در حقیقت قصد داریم با این مثال نشان دهیم که چگونه در شرایط سنگین و سخت ابتدای بعثت _ که جو حاکم، ابوطالب را به پنهان نمودن ظاهری ایمانش به حضرت محمدبرای امکان حمایت از ایشان و در واقع کمک به شکوفایی نهال تازۀ اسلام وادار می‌کرد _ هنر شعر که در آن زمان مورد علاقۀ جامعه عربی بود، بیان‌گر عمق ایمان او بوده است. در این‌جا به چند نمونه از مجموعه اشعاری که منسوب به ایشان است اشاره می‌کنیم:
ألم تعلموا أنّا وجدنا محمداً
رسولاً کموسی خط فی أول الکتب

فلسنا و ربّ البیت نُسلم أحمداً
لعزّاءَ من عضّ الزمان ولا کربِ

در جایی دیگر ایشان می‌سرایند که:
لیعلم خیار الناس أنّ محمداً
وزیر لموسی و المسیح ابن مریم

أتانا بهدی مثل ما أتیا به
فکلٌّ بأمر الله یهدی و یعصم
هنر زمینه‌ساز
در تفکر ناب و فعال مهدوی، جهان به سمت استقرار حکومت جهانی موعود الهی حرکت می‌کند و این حادثه و وعدۀ بزرگ قطعاً تحقق خواهد یافت. در مقام مقایسه، در تفکرات فرجام‌شناسانۀ غربی، جهان به سمت استقرار نظمی نوین که بشرساز است حرکت می‌کند. به بیان دیگر، در این نگاه میل به رفاه‌طلبی و سودجویی بیشتر، سبب می‌شود آموزه‌های دینی نیز در محاسبات مادی لحاظ شده و تلاش شود برای حصول حاكمیت مطلق بر دنیا و كسب سود و رفاه بیشتر کوشش و تسریع شود. از این‌رو وظیفۀ هر فرد در این روند، فراهم آوردن مقدمات استیلای نظم نوینِ برگرفته از ارزش‌های غربی است. به بیان دیگر در این حالت، بشر با نفی یا محدود کردن ارادۀ الهی و وزن‌دهی بسیار بالا به نقش انسان‌ها و البته در میان آن‌ها نیز نقش دادن کلیدی به قشر خاصی از مردم، عملاً به سمت آینده‌سازی حرکت می‌کند.
اما در نگاه مهدوی، میل به عدالت و تلاش برای استقرار حکومت موعود ادیان اصالت یافته، انسجام‌بخش جوامع گوناگون و اتصال‌بخش حرکت انبیای الهی می‌گردد. به عبارت دیگر در این فرض، بشر با اصالت دادن و توجه ویژه به نقش ارادۀ پروردگار، در قالب سنن الهی به نقش انسان‌ها می‌نگرد و برای سرنوشت تک‌تک افراد بدون تفاوت در نژاد و نسل‌ها و البته متفاوت بر اساس میزان تقوا، ارزش قائل است. از این‌رو باورمندان به این تفکر، عملاً به سمت زمینه‌‌سازی حرکت می‌کنند.
پس تصویر این دو نگاه و تفکر و در نتیجه تلاش‌ها و راهبردهای آن‌ها و همچنین نوع حرکتشان متفاوت خواهد بود. حال، هنری که می‌کوشد زمینۀ تفوق رویکرد نخست، یعنی آینده‌سازی را مهیا کند، هنر آینده‌ساز و در نقطۀ مقابل، هنری که به سمت رشد فطرت انسانی با تکیه بر ارادۀ الهی است، هنر زمینه‌ساز خواهند بود. این‌جاست که نقش هنرمند آینده‌ساز یا زمینه‌ساز پررنگ‌تر می‌شود. او به سبب کفران نعمت و موهبت الهی، به توانمندی و استعدادی می‌رسد که با درک نادرست از روند حوادث و بر اساس وسوسه‌های شیطانی، مردم را با ابزار هنر به سمت نفی ارادۀ الهی، یا به‌تعبیری آینده‌سازی سوق می‌دهد و یا با فهمی درست و منطبق با آموزه‌های وحیانی از موهبتی که در او نهفته است، با استعانت از هنر و قابلیت‌های آن، ضمن توجه به نقش ارادۀ پروردگار، جایگاه و رسالت افراد بشر را در تحقق وعدۀ الهی گوشزد نموده و جامعه را به سمت زمینه‌سازی سوق می‌دهد. مقام معظم رهبری در این‌باره تعبیری زیبا دارند:
من حوادثی را به چشم خودم دیده‌ام که شاید چشم مادی نتوانسته آن‌ها را درک کند، اما بعد که شما هنرمندان آن‌ها را به نگارش درمی‌آورید یا در قالب نمایش نشان می‌دهید و یا به زبان قصه بیان می‌کنید، من آن حوادث را که بازبینی می‌کنم می‌بینم عجب حوادثی بوده است. تازه شروع به فهمیدن آن می‌کنم. لذا به نظر من نقش هنرمند مسلمان نقش فوق‌العاده برجسته‌ای است.
تمدن‌سازی و هنر زمینه‌ساز
تمدن‌سازی، علاقه‌مندان بسیاری را به خود مشغول کرده است. تمدن‌سازی را می‌توان حرکت هوشمندانۀ یک ملت، یا بخشی از یک ملت به سوی استقرار دست‌آوردهای مورد پذیرش و خواست آن‌ها دانست. ممکن است یک ملت، خود دارای تمدن باشند اما تمدن‌سازی نکنند و برعکس، ممکن است ملتی دارای تمدنی ضعیف‌تر باشند، اما به سوی تمدن‌سازی حرکت کنند.
چنان‌که در تعریف هنر گفتیم، هنر دارای ابعاد گوناگونی است که با تمدن و تمدن‌سازی پیوندی ویژه دارند. از این‌رو، تمدن‌سازی و هنر با هم ارتباط دارند. در حقیقت با استفاده از هنر می‌توان تمدن ساخت و البته گروه و ملتی که می‌خواهد تمدن‌ساز باشد باید به ابزار ارزشمندی چون هنر مسلح شود. حال اگر مفاهیم هنر آینده‌ساز و زمینه‌ساز را به این معادله بیفزاییم، نتیجه جالب‌تر خواهد شد. به بیان دیگر، هنر آینده‌ساز به سمت خلق تمدنی مبتنی بر ارزش‌های آینده‌سازی حرکت می‌کند، همان‌گونه که هنر زمینه‌ساز نیز به سوی تفکر ناب مهدویت متمایل است. از سوی دیگر، تمدن غربی برای استیلا و القای تفکرات خود به مخاطبانش نیازمند هنر آینده‌ساز است، چنان‌که تفکر مهدویت نیز برای گسترش خود و بصیرت‌بخشی به مخاطبش، به شناخت و به‌کارگیری هنر زمینه‌ساز نیاز دارد. برای تبیین بیشتر موضوع، به موضوع انقلاب اسلامی نگاهی می‌اندازیم.
انقلاب اسلامی، تنها انقلابی برای تغییر یک حکومت نبود، بلکه ویژگی‌هایی منحصر به فرد و متصل به منبع عظیم الهی داشته و دارد. لذا این انقلاب، یک رویکرد تمدنی و تمدن‌سازی بر پایۀ فطرت انسانی و پیام الهی است. از این منظر در عرصۀ جهان امروز، انقلاب اسلامی داعیۀ تمدنی مبتنی بر تفکر ناب و فعال مهدوی دارد. در این تفکر، ایمان به خدا، التزام به ثقلین و ولایت‌مداری اصول زیربنایی بوده و دعوت به حق و موعود ادیان به عنوان ممیزۀ تمدن انقلاب اسلامی، کارآمدی نظام و کسب اعتماد مردم و حضورشان در عرصه‌های گوناگون به انضمام کسب قدرتمندی سیاسی، علمی و اقتصادی از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌های تمدن‌سازی به شمار می‌روند. شکل زیر این مؤلفه‌ها را در یک نگاه نشان می‌دهد.

نتیجه
جهان امروز سرشار از نشانه‌های هنر است. كارآمدترین و ماندگارترین شیوۀ ابراز عقاید و تأثیرگذاری بر دیگران با ابزارهای گوناگون هنری همچون تصویر، شعر، داستان، رمان، موسیقی، انیمیشن، امور رایانه‌ای، نقاشی، مجسمه‌سازی و نمایش صورت می‌گیرد. با توجه به همین ارزش هنر است که در دو بستر آینده‌سازی (به مفهوم ساخت آینده با نفی ارادۀ الهی) و زمینه‌سازی (حرکت فعال برای نقش‌آفرینی بشر در آینده با توجه به ارادۀ الهی)، دو مفهوم هنر آینده‌ساز و هنر زمینه‌ساز مطرح می‌شود.
باید توجه داشت که هنر، موهبتی الهی است که به سبب آن، خلقی بشری که متضمّن ارائۀ اندیشه، دیدگاه و جهان‌بینی خالق آن بوده و در نزد او دارای زیبایی منحصر به فردی است، حاصل می‌گردد. با اتکای به این قدرت است که هنر می‌تواند تمدن‌ساز باشد و برای ملتی که داعیۀ تمدن‌سازی، آن هم بر پایۀ تفکر ناب مهدویت دارد، هنر زمینه‌ساز به مثابه یک تصمیم راهبردی است و در حقیقت راهبردی فعال و اثربخش است و نه یک تفریح و سرگرمی.
به بیان دیگر، وقتی از منظر افق آینده و موضوع تمدن به هنر می‌نگریم، گسترش هنر دینی و هنر زمینه‌ساز در جامعۀ اسلامی، راهبردی اساسی است؛ راهبردی که ضمن پیچیدگی‌های ناشی از ماهیت هنر، ابعاد خاص فرهنگی دارد و در دولت زمینه‌ساز، به‌کارگیری و شناخت چنین راهبردی و طراحی مؤلفه‌ها، برنامه‌ها و زیرساخت‌های آن، خود نیازمند انتخاب مدل مناسب تصمیم‌گیری راهبردی است. این مدل می‌تواند همان مدل تصمیم‌گیری راهبردی موعودگرایی باشد که در اصول و مفروضات خود، بصیرت‌بخشی، تمدن‌سازی و آگاهی‌بخشی را لحاظ نموده و با درک نقش ممتاز هنر به دنبال حرکتی راهبردی و فعال است.
در پایان، بی‌مناسبت نیست برای تبیین نقش هنر زمینه‌ساز در تمدن‌سازی انقلاب اسلامی، به جمله‌ای از مقام رهبری استناد کنیم که می‌فرماید:
هنر بهترین وسیله برای انعکاس مفاهیم اسلامی و انسانی است. انقلاب و جامعۀ اسلامی برای برقراری ارتباط و ابلاغ مکنونات قلبی خود به مخاطبینش به هنر فاخر و برجسته نیاز دارد.

منابع
1. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: http://farsi.khamenei.ir
2. «تأملی در تعریف هنر»، مجتبی مطهری الهامی، به نقل از: http://www.firooze.ir
3. «تعریف ‌هنر ‌و‌ فلسفۀ ‌آن»، مریم لباف‌زادی‌، به نقل از: http://www.bashgah.net
4. «تقابل رویکرد تمدن سازی انقلاب اسلامی و جهانی‌سازی، تحلیلی آینده‌نگرانه»، غلام‌رضا گودرزی، تهران، همایش انقلاب اسلامی و تمدن‌سازی، 1388ش.
5. «رسانه تصمیم‌ساز موعودگرا: مقایسه موعود ادیان و موعود هالیوود»، غلام‌رضا گودرزی، رسانه، جامعه و حکومت زمینه‌ساز؛ راهبردها و راهکارها (مجموعه مقالات هفتمين همايش بين‌المللی دكترين مهدويت، ج1)، قم، انتشارات مؤسسۀ آیندۀ روشن، چاپ اول، 1390ش.
https://ayandehroshan.ir/vdcd2k0j6yt05.a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما